شعر حسابدار
باید شیوه کنترلی ام را عوض کنم
شد شد اگر نشد حسابرسی ام را عوض کنم
ویژه گزارش دهم یا که اجمالی
مردودی و مشروطی ام را عوض کنم
گاهی برای منافع سهام دار جزء
حاکمیت شرکتی ام را عوض کنمبا کوزو یا کوبیت یا همین بورس خودمان
شیوه اختلاس گیری ام را عوض کنم
ادراک تجربه ان رون اگر سخت است
با همین سه هزار تجربه ام را عوض کنم
با اوج دلار تسعیر عرض بی معنی است
استاندارد تسعیر گری ام را عوض کنم
گرچه فراق است میان ما و فرنگ
باید شیوه ی ترجمه ام را عوض کنم
اصلا ترجمه هم بی معنی است
رفتار بین المللی ام را عوض کنم
دقیقا مطابق آی اف آر اس
آن شیوه های قدیمی ام را عوض کنم
گاهی برای دیدن یک جمع صمیمی و گرم
روزی سه بار انجمنم را عوض کنم
حسابداری نشد، خبره یا مدیران مالی
شد شد اگر نشد رشته ام را عوض کنم
گر روی خبرگان نشد حسابی باز
باید رفیقان ناحسابی ام را عوض کنم
با بساز بفروش ها شوم دم خور
این شیوه ی بخورنمیری ام را عوض کنم
نه کنترلی نه جوابی نه استرسی
باید که اخلاق حرفه ای ام را عوض کنم
اینها هم اگر شد شد نشد که نشد
باید که سیستم فکری ام را عوض کنم
برادران خودم را نمی شود که عوض کنم
باید برادران زنم را عوض کنم
شعر از: احمد عیسایی خوش
منبع: ماهنامه انجمن حسابداران خبره ایران (حسابدار