مدیریت منابع انسانی
جزوه درس مدیریت منابع انسانی
بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه ریزی نیروی انسانی
برنامه ریزی نیروی انسانی مثل هر یک از انواع برنامه ریزی ها، وسیله ای برای کسب مقصود است که در این مورد مقصود عبارت است از حصول اطمینان از تامین نیروی انسانی که قادر باشند تمام فعالیت های مورد نیاز برای رسیدن به اهداف سازمان را به عهده گیرند.
تعریف برنامه ریزی نیروی انسانی از دیدگاههای متفاوت و مختلف:
از دیدگاه روابط صنعتی برنامه ریزی نیروی انسانی ممکن است به عنوان برنامه جایگزینی مطرح شود در این صورت برنامه ریزی نیروی انسانی، کار تفکر در مورد خط مشی های استخدامی نیروی انسانی، ایجاد و ارائه برنامه های کارمندیابی، ارتقای افراد، تجزیه و تحلیل ترک خدمت نیروی کار و همچنین تحلیل رابطه بین سیاست پرداخت و کارمندیابی را عهده دار خواهد بود.
نگرش دیگر برنامه ریزی نیروی انسانی را بخشی از فرایند کارگزینی می داند که به صورت یک فرایند فرعی کار تحلیل سطوح مهارتها در سازمان، تحلیل پست های جاری و پست های مورد نیاز آتی را در بردارد که ممکن است بر اثربروز بازنشستگی یا انفصال، انتقال، ارتقا، ترک بر اثر بیماری، غیبت ، همچنین رشد و تعدیل و یا به دلایل دیگر حاصل شود.
در نگرش اقتصادی برنامه ریزی نیروی انسانی عبارت است از : بررسی کمی و کیفی نیروی انسانی جامعه از نظر سطح تحصیلات، سن، جنس، مهارت در چارچوب تولید ناخالص ملی و ساخت جمعیتی در حال و آینده می باشد. در این نگرش برنامه های نیروی انسانی زیرمجموعه ای از برنامه های عمرانی و توسعه اقتصادی کشور بوده و باید در جهت تامین هدف عمومی جامعه طراحی گردد، این نوع برنامه ریزی در سطح کلان پایه برنامه های آموزشی وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و آموزش عالی و سایر موسسات آموزشی کشور در جهت نیازهای آینده مملکت تنظیم می شود و وزارت کار و اموراجتماعی و سازمان امور اداری و استخدامی کشور این نیازها را تعیین و خود با آموزش های حرفه ای کمبودها را جبران و براساس اهداف و برنامه های بلندمدت و کوتاه مدت عمرانی کشور تدارک نیروی انسانی را هماهنگ می کنند.
در تعریف دیگر از نیروی انسانی با نگرش هدف و مشارکت افراد در توسعه سازمان گفته شد: هدف از برنامه ریزی نیروی انسانی بهبود بخشیدن به توانایی سازمان در جهت رسیدن به اهدافش ، براساس طراحی مشارکت بیشتر نیروی انسانی در اداره سازمان در همه زمانهای حال و آینده می باشد. در نگرشی بر اساس محدودیت زمانی از برنامه ریزی منابع انسانی تعاریف زیر در قالب یک فرایند ارائه گردیده است.
در این دیدگاه گفته می شود حیات سازمان در بلندمدت نیازمند به کارگیری برنامه ریزی استراتژیک است. در این رابطه مدیران عالی با تنظیم چارچوبی که از فلسفه سازمان اخذ گردیده است آنچه را که سازمان باید انجام دهد و یا انتظار می رود که برآورد و چگونگی بقای سازمان را تعیین می کنند ماموریت های سازمان مشخص می سازد که چه محصولی یا خدمتی مفید است.
این تعریف بیان می دارد که برنامه ریزی منابع انسانی یک فرایند غیرساکن و در حال اجراست که فعالیت های وابسته را که به تناسب شرایط متغیر و پویا هستند به هم پیوند می دهد.
اهمیت برنامه ریزی نیروی انسانی
1- برنامه ریزی به منظور تامین نیازهای مهارتی
برنامه ریزی به منظور تامین نیاز سازمان به انواع مهارتها جهت انجام مشاغل، دلیلی است که اغلب اوقات توسط کارفرمایان اقامه می گردد. بسیاری از مدیران به بهره دهی زیاد کارکنان به منظور کسب اهداف و اطمینان در نیل به اهداف حساسیت نشان می دهند. در تحقیقاتی که در این مورد به عمل آمده، نشانگر این نکته است که نیاز به منابع انسانی با کیفیت، علاوه بر کمیابی این نوع منابع که به کارگیری آنها را نیازمند تدابیر ویژه می سازد، از نظر هزینه نیز دقت بیشتری را می طلبد و همین امر عامل اصلی و برانگیزاننده مدیران در این رابطه می باشد.
2- برنامه ریزی نیروی انسانی و انطباق با تغییرات
برنامه ریزی نیروی انسانی، مدیریت منابع انسانی و اداره امور کارکنان را قادر خواهد ساخت، آینده دور و نزدیک را ببینند و هماهنگ با دیگر برنامه های سازمان(برنامه های عملیاتی، راهبردی و ...) و همچنین شناخت رقبا و دیگر وضعیت ها، وفق پذیری مناسب را پیش بینی نماید.
3- برنامه ریزی نیروی انسانی و دیگر فعالیت های اداره امور کارکنان
شاید مهم ترین دلیل برای این بحث ارتباط آن با دیگر وظایف مدیریت منابع انسانی و امور کارکنان باشد برای مثال اگر قرار باشد خط تولیدی جدید در سازمان شروع به کار کند لازم است که مدیر استخدام های مناسب را بر اساس شرایط احراز و استانداردها و مهارت های خط تولید جدید هماهنگ نماید. ضمن آنکه برنامه های آموزشی لازم باید پیش بینی گردد، همچنین مقررات مربوط به بهداشت و ایمنی در رابطه با شغل لحاظ گردد.
اهداف و فرایندهای برنامه ریزی نیروی انسانی
اهداف زیر جهت برنامه ریزی نیروی انسانی مطرح شده اند:
1- کاهش هزینه نیروی انسانی با استفاده از کمبود یا افزایش منابع انسانی و اصلاح وضعیت غیرمتوازن، غیرقابل اداره و هزینه زایی که قبلاً وجود داشت.
2- تدارک مبنا و اساس مناسب تری جهت برنامه ریزی پرورش کارکنان ارائه مید هد به گونه ای که گرایش های آنها را تا حد مطلوب گسترش می دهد
3- بهبود فرایند برنامه ریزی شغلی
4- ایجاد فرصت های شغلی مناسب تر جهت حضور بانوان، افراد با بلوغ کم تر وکمک به آنها که بتوانند از برنامه های رشد و پرورش تعیین شده استفاده نمایند و از مهارت های موجود برنامه های آموزشی بهره گیری کنند.
5- آگاه ساختن نیروی انسانی از طریق سطوح سازمانی
6- تدارک ابزار جهت ارزیابی موثر نیرو با استفاده از سیاست ها و عملیات مشخص
7- سنجش تاثیر عرضه و تقاضای نیروی کار در بازار بر سازمان به گونه ای که در شکل زیر نشان داده شده است
زیاد |
کم |
زیاد |
عرضه نیروی انسانی
جبران خدمات، آموزش مهارتی و بهبود کارکنان
| انتخاب به کار گماری ارتقا | |
خارجی کارمند یابی، جایگزین های کارمند یابی | ||
| تغییر در برنامه های سازمان، خاتمه خدمت، ماموریت تنزل، مرخصی بدون حقوق، بازنشستگی زودرس |
همانگونه که از اهداف استنباط می شود برنامه ریزی نیروی انسانی به عنوان وسیله ای جهت نیل به مقصود با توجه به نقاط قوت و ضعف سازمان توسط مدیران عالی سازمان به طور مداوم ارزیابی می گردد. این ارزیابی سبب می شود که ضرورت نوع برنامه ریزی انسانی را از نظر زمان مشخص نمایند و ضرورت های کمی و کیفی سازمان با توجه به پرسش های زیر مشخص گردد.
1- سازمان چه نوع افرادی را نیاز دارد
2- چه تعداد افراد می خواهد
3- برای چه دوره ای از زمان این افراد مورد نیاز هستند
4- چه تعداد از افراد مورد نیاز باید در امور جاری به کار گرفته شوند
5- چگونه سازمان می تواند از منابع داخلی و خارجی نیرو تامین کند
6- چه متغیرهایی در بازار نیروی کار و محیط بر سیستم برنامه ریزی نیروی انسانی اثرخواهد گذاشت
مفاهیم اساسی در برنامه ریزی انسانی
الف- تعیین تقاضا
نیازمندی های منابع انسانی اغلب به عنوان تقاضای منابع انسانی تعبیر میشود که ادارات و بخش های سازمان را در نیل به اهدافشان یاری می دهد. برنامه ریزی منابع انسانی به طور معمول بیانگر یک مقایسه بین تقاضای نیروی انسانی با عرضه منابع انسانی می باشد. در تشخیص تقاضا تلاش می شود تعداد افراد مورد نیاز جهت انجام کار و تصدی مشاغل سازمانی پیش بینی گردد.
ب) تعیین عرضه
محاسبه و شناسایی اینکه چه تعداد از افراد مورد نیاز قابل دستیابی می باشند به عرضه منابع انسانی موسوم است. دقت به این مفهوم از این نظر لازم است که اطمینان به جذب افراد با توانایی های مورد نیاز و براساس شایستگی مناسب مشاغل داشته باشیم.
این مفهوم نیز همانند مفهوم تقاضا نیازمند بهره گیری از فنون پیش بینی می باشد. بدیهی است توجه به تبدیل وضعیت کارکنان در روند زمانی برنامه های استراتژیک از نظر ارتقا، انتقال افراد جدید به سازمان، کسب تواناییهای جدید کارکنان بر اساس آموزش و افزایش بهره وری کارکنان بر اساس انگیزه های تازه از عرضه های نیروی انسانی در طی برنامه تلقی می شود که باید لحاظ گردد.
ج) امکان پذیری برنامه ها
وقتی که ترکیبی از برنامه های منابع انسانی انتخاب شده اند، این پرسش مطرح است که تا چه میزان سازمان امکان تحقق برنامه را میسر می داند؟ آیا در سازمان ظرفیت مناسب برای انجام برنامه ها وجود دارد؟ آیا اجرای این برنامه ها منافعی بیش از هزینه ها عاید سازمان خواهد کرد؟ آیا تضمینی وجود دارد که سازمانها با برنامه هایی که اجرای آنها غیرممکن باشد روبرو نشوند؟ برای مثال اجرای برنامه های مربوط به بهداشت و ایمنی کار و حرفه نیازمند کارمندیابی و استخدام افرادی برای تحقق این برنامه می باشد که پس از استخدام باید آنها را با استانداردهای برنامه مذکور آشنا ساخت و به آنها آموزش داد و برای این منظور از مربیانی که دارای صلاحیت آموزشی باشند باید استفاده نمود که این امر در توجه به موارد زیر ممکن است تحقق پذیری برنامه ها را با مشکل همراه سازد
- از نظر نیروی کار: کمبود متخصصان بهداشت کار و حرفه که دارای شرایط مناسب در بازار کار باشند، ممکن است اجرای برنامه مذکور را غیرممکن سازد.
- قوانین و مقررات: قانون فرصت برابر ممکن است بسیاری از برنامه های استخدام، کارمندیابی و تعدیل نیرو را در اجرا با مخاطره مواجه سازد
- اتحادیه های کارگری: مخاطره ناشی از اعتصاب یا دیگر تعارض ها بین مدیریت و کارگران ممکن است اجرای یک برنامه را به تعویق بیندازد و یا هزینه اجرای آن را افزایش دهد.
- فناوری: تغییر تجهیزات و ابزار در سازمان و به کارگیری رایانه ها، فنون و روشهای جدید، ممکن است سازمان را با کمبود کارکنان ماهر، مواجه سازد و یا نیاز به برنامه های جنبی را منعکس کند.
د) تجدید نظر در اهداف سازمانی
از ویژگی های هر نوع برنامه پیش بینی شرایطی است که بتوان بر اساس آن تغییر و تحولات آتی و نارسایی های موجود در برنامه ها را در آن به گونه ای دخالت داد و در یک وضعیت توافقی و تطبیقی بتوان حرکت سازمان را در جهت مناسب هدایت نمود. در بسیاری از مواقع ممکن است تنظیم اهداف اولیه واقع بینانه، یا منطبق بر شرایط صورت نگیرد، از این رو انعطاف در برنامه را باید با پیش بینی برنامه های مختلف یا تصحیح اهداف و یا تنظیم اهداف جایگزین و یا یافتن اهداف جدید، مدنظر داشت.