وقتی می‌توانید ده سنت خرج کنید، یک دلار خرج نکنید

 

 

اصل شماره 9: وقتی می‌توانید ده سنت خرج کنید، یک دلار خرج نکنید

مربیان و متخصصان کارآفرینی عصر جدید اعتقاد دارند که اگر می‌خواهید کارآفرین موفقی باشید باید از همان ابتدا بزرگ فکر کنید. جفری تیمونز[1]پروفسور کارآفرینی بابسون، این نکته را اینگونه عنوان می‌کند: «به‌اندازه کافی» بزرگ اندیشیدن. این  روشی است که وی به کارآفرینان پیشنهاد می‌کند تا بتوانند به درستی ماهیت و اندازه فرصتی که به دنبالش هستند را ارزیابی نمایند.

«به دنبال مقیاس (بزرگ)» رفتن، نیاز به سرمایه بیشتری دارد، که‌این ریسک ورشکستگی را افزایش می‌دهد و در صورتی که کسب‌وکار به طور ضعیفی عمل کند، منابع در دسترس برای دوباره امتحان کردن را کاهش می‌دهد. کوچکتر شروع کردن، راه کندتری است، ولی در عین حال راه‌ایمن‌تری است برای اینکه هم یک کسب‌وکار پایا راه بیندازیم و هم یک حرفه طولانی مدت به عنوان یک کارآفرین داشته باشیم. خیلی از شرکتهای شناخته شده از اندازه کوچک شروع کرده‌اند. اپل، ای‌بی‌، گوگل، یاهو و سونی مثالهای هستند از شرکتهای بسیار موفقی که از گاراژها، اتاقهای خوابگاه‌ها، یا انبارهای بی مصرف و اغلب با فقط چند هزار دلار شروع به کار کرده‌اند.

 

در ادامه‌این بخش، درباره سه موضوع مهم بحث می‌کنیم:

1.       چگونه کوچک شروع کردن می‌تواند به شما کمک کند که موفق شوید؛

2.       چگونه سرمایه‌گذاریهای خود را کوچک نگاه دارید و

3.       چرا انکوباتورها برای جوجه‌ها هستند[2]

 

1. چگونه کوچک شروع کردن می‌تواند به شما کمک کند که موفق شوید

راه‌های مختلفی وجود دارد که کوچک شروع کردن می‌تواند به شما کمک کند که موفق شوید. اول اینکه می‌تواند اندازه و سایز اشتباهات شما را محدود کند. این مسئله باعث می‌شود که به منابع کمتری برای اقدامات اصلاحی نیاز پیدا کنید و در نتیجه شانس موفقیت کسب‌وکارتان را افزایش می‌دهد. به علاوه، اگر اشتباهتان وخیم و مخرب باشد، میزان پول مورد نیاز برای بستن کسب‌وکارتان کاهش می‌یابد، و در نتیجه منابع بیشتری برای تلاش مجدد خواهید داشت.

 کوچک شروع کردن شما را وا می‌دارد که صرفه جویی در منابع[3] را یاد بگیرید. بیش از حد پول داشتن باعث می‌شود که ناکارآمدیهایی وارد فرآیند عملیات شوند. همه ما کارآفرینانی را دیده‌ایم که به محض اینکه پول به دستشان می‌رسد می‌روند چیزهایی را می‌خرند که می‌خواهند اما لزوماً نیاز ندارند. این، منجر می‌شود به رفتارِ نامطلوبِ حل مسئله با پول، به جای وقت صرف کردن برای یافتن راهی که نیاز به خرج کردن انبوه و توده‌ای از پول نداشته باشد. اگر منابع مالی محدود باشند، هر تصمیمی‌که می‌گیرید حیاتی می‌شود، و شما را وادار می‌کند که رهنمودهای ارزیابی سخت گیرانه‌ای ایجاد کنید که در طول حیات کسب‌وکارتان بتوانند استفاده شوند. یک از قوانین طلایی سام والتون این است که «هزینه‌ها و مخارج خود را بهتر از رقبایتان کنترل کنید». تجارب او حاکی از این است که اگر عملیات کارا و کارآمدی را راه بیندازید، می‌توانید اشتباه‌های زیادی بکنید و در عین حال موفق باشید. والتون هم چنین اعتقاد داشت که وال-مارت  به‌ این دلیل وجود دارد که به مشتریانش ارزشی ارائه دهد، که‌ این بدان معناست که از بین نکات و مسائل دیگر، در پول آنها صرفه جویی کند:

«هر وقت وال مارت یک دلار را جاهلانه خرج کند، این مبلغ دقیقا از جیب مشتریان ما می‌رود. هر وقت به نفع آنها یک دلار صرفه جویی کنیم، این مسئله باعث می‌شود یک گام از رقبایمان پیش بیفتیم». (والتون، 1993)

شرکت Boo.com مثال و نمونه عالی[4] همه آن چیزهایی است که می‌توان گفت معایب بزرگ شروع کردن هستند. پیش از این ‌این شرکت، در طول 18 ماه و با هزینه کردن 185 میلیون دلار شکست خورد و نابود شد. در خرج کردن این مقدار پول، مسلماً افراطی کاریهایی هم وجود دارند، ولی این شرکت همه چیز را به سطح جدیدی کشاند. علاوه بر اینکه برنامه‌های بیش از حد جاه طلبانه‌ای برای وب سایتش داشت، برخی از افراطی گری‌هایی که کردند شامل این بود که علاوه بر هزینه غذا و جا، روزانه به مشاوران 5000 دلار می‌دادند تا نماد انیمیشنی شرکت (Miss Boo) عالی جلوه کند. همچنین تمایل و علاقه زیادی در شرکت برای مهمانی‌های پر هزینه و ولخرجی، و صورت حسابهای هزینه‌ای ظاهراً بی انتها، وجود داشت.

یکی دیگر از دلایل کوچک شروع کردن این است که ‌این موضوع می‌تواند به شما مزیت رقابتی بدهد. والتون عقیده دارد که ‌اندازه نسبتاً کوچک کسب‌وکارش در هنگام شروع، یک موهبت بود. از آنجایی که او به نسبت سایر رقبایش منابع مالی اندکی داشت، احساس می‌کرد ناچار است که کسب‌وکارش را عمدتاً در مناطق روستایی راه بیندازد و توسعه دهد. به نسبت بقیه کسب‌وکارهای فعال در این صنعت، وال مارت یک شرکت کوچک و فرعی بود که در رادار آنها اصلاً دیده نمی‌شد، ولی بعد معلوم شد بسیار بیش از آنچه والتون یا سایرین فکرش را می‌کردند در مناطق روستایی و شهرهای کوچک جای فعالیت وجود دارد، و رو کردن به ‌این بازار به وال مارت پایه قوی ای داد که توانست از آن برای رقابت با رقبا بهره ببرد.

کوچک شروع کردن هم چنین به شما این امکان را می‌دهد که درصد بالاتری از مالکیت را حفظ کنید. اگر بعدها تصمیم بگیرید که افزایش سرمایه دهید، در بحث ها و صحبتهای ارزشگزاری، مزیت واضح و متمایزی خواهید داشت. همچنین محدود کردن میزان سرمایه‌گذاریهای خارجی به‌ این مفهوم است که کنترل بیشتری بر سازمان خود خواهید داشت – چیزی که خیلی از کارآفرینان متوجه اهمیتش نمی‌شوند و بعدها افسوس آن را می‌خورند.

دلیل آخر برای کوچک شروع کردن، پایین نگه داشتن هزینه‌های بستن کسب‌وکار است. زیرا اگر به ورشکستگی بر بخورید، هزینه کمتری برای بستن کسب‌وکارتان خواهید کرد، و منابع بیشتری برای یک تلاش دوباره خواهید داشت.

 

2 . چگونه سرمایه‌گذاریهای خود را کوچک نگاه دارید

اینکه سرمایه‌گذاریهای خود را در سطح اندکی نگه دارید، اول از همه با داشتن چهارچوب ذهنی صحیح شروع می‌شود. شما باید خودتان را متقاعد کنید که می‌توانید با در دست داشتن چیزهای کمتر، کارهای بیشتری بکنید. باید تمایل داشته باشید که صرفه جویی کنید، قرض بگیرید، خواهش کنید، مبادله پایاپای کنید، یا داد و ستد کنید تا فضا، مواد خام، تجهیزات یا خدماتی را کسب کنید.

یکی از مهمترین درسها این است که بزرگترین بخش منابع کمیابتان را در اقلامی‌که برای موفقیت کسب‌وکارتان حیاتی هستند، سرمایه‌گذاری نمایید. برای مثال، متخصصان بسیاری می‌گویند که اگر در نظر دارید یک خرده فروشی راه بیندازید، که موقعیت مکانی از همه چیز مهمتر است، باید خریداری یک ملک و دارایی مناسب را بالاترین اولویت استراتژی خود قرار دهید. انتخاب مکان ضعیف، فقط به خاطر اینکه ارزانتر است، می‌تواند مهلک باشد. از طرف دیگر، اگر در نظر دارید یک شرکت توسعه نرم افزاری راه بیندازید، مکان از اهمیت اصلی برخوردار نیست. اولویت شما باید تامین و حفظ نرم افزارهای مناسب برای پشتیبانی از کارتان، یا جلب و حفظ بهترین برنامه نویس‌ها برای تداوم خلاقیت و ابتکار باشد.

 

 

3. چرا انکوباتورها[5] برای جوجه‌ها هستند

انکوباتورهای تجاری برای مدت زمان زیادی وجود داشته‌اند. این مکانها می‌توانند جاهای مناسبی باشند برای کارآفرینانی که تجربه کم و حتی منابع مالی کمتری برای شروع کسب‌وکارشان دارند. با این وجود چندین دلیل وجود دارند که شما نباید به یکی از این انکوباتورها هجوم ببرید که عبارتند از:

-        همه انکوباتورها کسب و کارهای ماندگار و پایایی راه نینداخته اند؛

-        ممکن است شما را به بیش از اندازه سریع حرکت کردن برانگیزند؛

-        ممکن است پیوستن به آنها پر هزینه تر از نپیوستن به آنها باشد؛

-        کیفیت خدماتی که ارائه می شود بسیار متنوع و متفاوت است؛

-        ممکن است شما را به حس و درک اشتباهی برساند که پیشرفت کرده اید و دستاوردی داشته اید و

-        ممکن است تصویر و برداشت اشتباهی از امکان پذیر بودن کسب و کارتان کسب کنید.

 

با نام وياد خدا

كودكي ده ساله كه دست چپش در يك حادثه رانندگي از بازو قطع شده بود ، براي تعليم فنون رزمي جودو به يك استاد سپرده شد. پدر كودك اصرار داشت استاد از فرزندش يك قهرمان جودو بسازد استاد پذيرفت و به پدر كودك قول داد كه يك سال بعد مي تواند فرزندش را در مقام قهرماني كل باشگاه ها ببيند.

در طول شش ماه استاد فقط روي بدن سازي كودك كار كرد و در عرض اين شش ماه حتي يك فن جودو را به او تعليم نداد. بعد از 6 ماه خبررسيد كه يك ماه بعد مسابقات محلي در شهر برگزار مي شود.استاد به كودك ده ساله فقط يك فن آموزش داد و تا زمان برگزاري مسابقات فقط روی آن تك فن كار كرد.سر انجام مسابقات انجام شد و كودك توانست در ميان اعجاب همگان با آن تك فن همه حريفان خود را شكست دهد!

سه ماه بعد كودك توانست در مسابقات بين باشگاه ها نيز با استفاده از همان تك فن برنده شود و سال بعد نيز در مسابقات كشوري، آن كودك يك دست موفق شد تمام حريفان را زمين بزند و به عنوان قهرمان سراسري كشورانتخاب گردد. وقتي مسابقات به پايان رسيد، در راه بازگشت به منزل، كودك از استاد رازپيروزي اش را پرسيد. استاد گفت: "دليل پيروزي تو اين بود كه اولاً به همان يك فن به خوبي مسلط بودي، ثانياً تنها اميدت همان يك فن بود، و سوم اينكه راه شناخته شده مقابله با اين فن ، گرفتن دست چپ حريف بود كه تو چنين دست نداشتي!

ياد بگير كه در زندگي ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده كني.راز موفقيت در زندگي ، داشتن امكانات نيست ، بلكه استفاده از "بي امكاني" به عنوان نقطه قوت است!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

م