وضعیت اشتغال

موضوع اشتغال فارغ التحصیلان در سال های اخیر یکی از چالش های بزرگ کشور در مسئله بیکاری شده و دولت ها مرتبا پیرامون آن سخن می گویند. با این وجود، حل مسئله بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی چند راه مشخص دارد که غیر از آن کار خاصی نمی توان کرد و نباید امیدوار به حل مشکلات اشتغالی جوانان درس خوانده بود.

به گزارش مهر، اولا اینکه باید روند رو به رشد ورود به دانشگاه و رقابت شکل گرفته بین دانشگاه های مختلف در جذب دانشجو متوقف شود، آموزش ها کیفی و بر اساس نیاز بازار کار باشد و عملکرد جزیره ای آموزش عالی کشور و بی توجهی به نیازهای روز بازار کار نیز اصلاح شود.

همچنین از زمان مدرسه به بچه ها بیاموزند که دانشگاه رفتن آخر آرزو و بالاترین درجه موفقیت نیست و بسیاری اتفاقا اگر راه دانشگاه را نروند در آینده فرد موفقی خواهند بود. به جای برگزاری دوره های نمایشی آموزش شغلی در مدارس، اقداماتی عملی در این زمینه صورت گیرد و مسئله مهارت شغلی برای فرزندان کشور مهم جلوه داده شده و مباحث تئوریک تحصیلی به سمت مباحث عملی و مهارتی سوق یابد.

در مدارس به افراد کمک شود تا با شناسایی استعدادها و علایق شان در آن مسیر گام بردارند و روند به نحوی باشد که فرد در پایان دوره متوسطه، دورنمای روشنی از آینده شغلی برای خود داشته باشد و خلاصه اینکه فرد با اطمینان خاطر بداند باید در چه مسیری گام بردارد.

چگونه درس می‌خوانیم؟


با این وجود چیزی که در حال حاضر اتفاق می افتد اینکه افراد یک سری مباحث تئوریک و بعضا بی اهمیت را در مدارس فرا می گیرند و حتی در زمان انتخاب رشته دانشگاهی نیز هدف خاصی را دنبال نمی کنند و همه چیز را به انتخاب دانشگاه و شانس می سپارند. مشخص است که در چنین فضایی، میلیون ها نفر بی هدف به دانشگاه می روند و تنها یک مدرک تحصیلی می گیرند و بسیاری نیز دنبال پشت میزنشینی اند و استرس بیکاری به شدت جامعه را تهدید می کند.

روند فعلی تحصیل اغلب افراد در دانشگاه ها درست مانند این است که بخواهید به مسافرتی بروید که نه برای مقصد آن فکری کرده اید، نه از سلامت خودرو اطمینان دارید و نه لوزام سفر را برداشته اید؛ آنگاه بی هدف به راه می افتید. بنابراین نتیجه چنین سفری از قبل مشخص است.

سوال این است که چگونه میلیون ها نفر و دقیقا ۵ میلیون و ۸۱۳ هزار و ۳۲۲ نفر حاضر شده اند چند سالی از عمر و هزینه خود را صرف دانشگاه ها کنند، آنگاه در کنج خانه بنشینند و دست روی دست بگذارند. اگر چنین می اندیشیده اند، دیگر چرا به دانشگاه رفته و وقتشان را تلف کرده اند؟

هرچند به لحاظ آماری ممکن است بخشی از این جمعیت تصمیم داشته باشند با یک وقفه ای وارد بازار کار شده و یا در انتظار نتیجه آزمون، گزینش و پاسخ کارفرما باشند؛ اما اینکه در شرایط فعلی ۵ میلیون و ۸۱۳ هزار دانشگاه رفته حتی جویای کار هم شناخته نشوند، علامت سوال بزرگی است که باید به آن پاسخ روشنی داده شود.

۵.۸ میلیون نفر درس خواندند اما...


این مسئله یعنی اینکه نیمی از کل آموزش های دانشگاهی کشور تاکنون بی هدف و بی نتیجه بوده، از هر دو دانشجو، یکی خانه نشین و غیرفعال خواهد شد و هیچ آینده ای برای خود متصور نیست و سالیانه میلیاردها تومان از بیت المال و هزینه شخصی افراد خرج تحصیل شده، اما در واقع دور ریخته می شود!

یک مسئله دیگر این است که شکاف عمیقی بین زمینه های موجود اشتغال برای زنان و مردان وجود دارد و این مسئله در آمارها به خوبی خودنمایی می کند. به بیان ساده تر، شانس زنان و مردان در یافتن شغل یکسان نیست و در بسیاری از موارد، نرخ بیکاری زنان چند برابر نرخ بیکاری عمومی کشور و نرخ بیکاری مردان است.

کارشناسان می گویند بیکاری زنان و فارغ التحصیلان زن کشور دستکم دو مسئله اساسی را نشان می دهد. اولا اینکه میل به فعالیت های اقتصادی و حضور زنان در بازار کار در یک دو دهه اخیر به شدت افزایش یافته تا جایی که تعداد زنان در حال تحصیل و یا پذیرفته شده دانشگاهی، از مردان بیشتر شده است؛ همچنین این وظیفه دولت ها و سیاست گذاران را گوشزد می کند که بسیاری از زنان دیگر آن نگاه سنتی گذشته و خانه نشینی را ندارند و باید زمینه های مناسب تری برای کار و فعالیت های اقتصادی آنها در جامعه فراهم شود.

جدول بیکارترین و پرکارترین رشته‌های دانشگاهی


با این وجود، چه برای مردان و چه زنان انتخاب درست و صحیح رشته دانشگاهی برای تحصیل باید یک اصل باشد. معمولا افرادی که با هدف و تلاش بیشتر، رشته ای را برای تحصیل انتخاب می کنند موفق تر از کسانی هستند که هدف روشنی نداشته و یا علاقه خاصی را دنبال نمی کنند. هستند بسیاری از افرادی که صرفا برای ورود به دانشگاه، به انتخاب رشته دانشگاه نیز پاسخ مثبت داده و راهی تحصیل شده اند!

جدیدترین آمارهای ارائه شده از سوی وزارت کار درباره اوضاع بیکاری در رشته های مختلف تحصیلی نشان می دهد که در برخی از رشته ها مانند علوم رفتاری و اجتماعی با نرخ بیکاری ۱۹.۷ درصد، بازرگانی و امور اداری با ۱۹.۵ درصد، حقوق ۲۱.۸ درصد، علوم زیستی ۲۲ درصد، علوم طبیعی ۲۲.۴ درصد، کامپیوتر ۳۹.۹ درصد، صنعت و فرآوری ۳۲ درصد، معماری و ساختمان ۲۵.۹ درصد، کشاورزی، حنگلداری و شیلات با ۲۲ درصد و محیط زیست با ۴۹.۱ درصد؛ بالاترین میزان بیکاری فارغ التحصیلان وجود دارد.

بیکارترین و پُرکارترین رشته‌های دانشگاهی


همچنین در برخی رشته ها مانند تربیت معلم با ۸ درصد، روزنامه نگاری ۸.۸ درصد، بهداشت ۷.۹ درصد، خدمات امنیتی ۸.۴ درصد و خدمات حمل و نقل با ۱۰.۸ درصد اوضاع بهتری برای اشتغال و جستجو برای کار وجود دارد. بنابراین طبق این آمارها، افراد باید دقت خوبی برای انتخاب رشته های دانشگاهی و پرهیز از رشته های اشباع شده داشته باشند.

البته این وظیفه دانشگاه ها و دولت ها است که باید جلوی جذب دانشجو در برخی رشته ها را دستکم برای چند سال بگیرند، ظرفیت جذب برخی رشته ها را کاهش دهند، دروس ارائه شده در رشته ها را به روزرسانی کرده و به صورت کلی، دغدغه کاهش آمار ورود به دانشگاه ها و یا رتبه جذب دانشجو در بین سایر دانشگاه ها را نداشته باشند چون اینها در آینده جامعه و فرزندان این مرز و بوم مربوط می شود.

نامناسب بودن وضعیت فارغ التحصیلان و عجیب بودن آمارها در این بخش وقتی بیشتر خودنمایی می کند که بدانیم از مجموع ۶ میلیون و ۸۶ هزار مرد فارغ التحصیل دانشگاهی، ۳ میلیون و ۲۶۲ هزار نفر شاغل و تنها ۴۸۷ هزار نفر در جستجوی شغل هستند. مابقی به تعداد ۲ میلیون و ۳۳۶ هزار نفر خانه نشین شده و کاملا غیرفعال هستند!

در بین زنان نیز از مجموع ۵ میلیون و ۳۰۵ هزار زن فارغ التحصیل دانشگاهی، یک میلیون و ۲۸۲ هزارنفر شاغل بوده و ۵۴۶ هزار نفر در جسجوی شغل هستند. از سویی موضوع با اهمیت تر این است که ۳ میلیون و ۴۷۶ هزار زن به دانشگاه رفته و درس خوانده اند تا خانه نشین شوند و هیچ فعالیتی در جریان اقتصادی کشور نداشته باشند.

نرخ عمومی بیکاری زنان و مردان فارغ التحصیل دانشگاهی کشور هم اکنون ۱۸.۵ درصد بوده، در عین حال نرخ بیکاری مردان ۱۳ درصد و این نرخ در مورد زنان درس خوانده ۶۵.۵ درصد است. نکته اینکه تعداد زنان درس خوانده در جستجوی شغل در حال حاضر از تعداد مردان درس خوانده در جستجوی شغل بیشتر است!

هم اکنون ۵.۸ میلیون نفر فارغ التحصیل دانشگاهی معادل ۵۱.۰۲ درصد غیرفعال بوده و هیچ نقشی در بازار کار کشور ندارند، ۴.۵ میلیون نفر معادل ۳۹.۹ درصد شاغل و ۱.۰۳ میلیون نفر معادل ۹.۱ درصد نیز بیکار هستند. محیط زیست با ۴۹.۱ درصد بالاترین درصد بیکاری را در کنار رشته علوم کامپیوتر با ۳۹.۹ درصد و رشته صنعت و فرآوری با ۳۲ درصد دارا است. کمترین نرخ بیکاری مربوط به رشته بهداشت با ۷.۹ درصد است.

جدول بیکارترین و پرکارترین رشته‌های دانشگاهی


از مجموع فارغ التحصیلان کشور ۵۳.۴ درصد مرد هستند که از این میزان، ۶۱.۶ درصد فعال (۸۷ درصد شاغل و ۱۳ درصد بیکار) و ۳۸.۴ درصد نیز غیرفعال هستند. زنان ۴۶.۶ دررصد کل فارغ التحصیلان کشور را تشکیل می دهند که از این میزان ۳۴.۵ درصد فعال (۷۰.۱ درصد شاغل و ۲۹.۹ درصد بیکار) و ۶۵.۵ درصد غیرفعال اقتصادی هستند.

سمینار تشریفات

برگزاری سمینار تشریفات با حضور دانشجویان دانشگاه علمی و کاربردی جهاددانشگاهی اردبیل

سمینار تشریفات در سالن همایشهای اتاق بازرگانی ،صنایع ،معادن وکشاورزی اردبیل با حضور گسترده مسئولان استانی و دانشجویان دانشگاه علمی وکاربردی جهاددانشگاهی اردبیل برگزار شد. حضور پرشور دانشجویان در این مراسم باعث جلب توجه رسانه ها و مسئولین شده و زینت خاصی به این رویداد بخشیده بود.

لازم به ذکر است دانشجویان این دانشگاه با درک رسالت خطیر خوددرراستای کارآفرینی وبهبود محیط کسب وکار،گامهای عملی ،علمی وکاربردی برداشته و با مشارکت در رویدادهای تجاری استان بدنبال کارکرد جدی در عرصه اقتصاد پویای استان مرزی اردبیل وبهره گیری از فرصتهای خاک خورده منطقه در شرائط فعلی می باشند. باشد که با تمرین عملی دانشجویان شاهد رشد باورهای نیروی انسانی استان برای ایجاد کسب وکارها ورونق اقتصادمنطقه باشیم.

رموز زندگی

در ذیل نکته های مهم و کلیدی در باره روانشناسی مهارتهای شنیداری، برقراری ارتباط، ایجاد انگیزه در طرف مقابل، ارتباط رو در رو و … را مرور می کنیم. چنین نکاتی به ما می آموزند که ارتباط یک مهارت و یا حتی یک هنر می باشد و باید آنها را دقیقا بیاموزیم. 1- مودب باشیم: مودب بودن یعنی احترام گذاشتن به انسانیت انسان و توانائی درونی آنها و در این روند هر چیز حاشیه ای احترام گذاشتن به غیر خود؛ محسوب می شود و ارج ندارد . یعنی احترام نباید تابع چیزی غیر ازخود انسان باشد و به همین خاطر میزان احترام در انسان های بزرگ و سالم زیاد تغییر نمی کند چون فقط تابع انسان است 2- به کارایی توجه داشته باشید ، نه ملاحظه کاری و محبوبیت: نیاز به محبوب شدن در همه انسان ها وجود دارد ولی محور قرار گرفتن این خصلت در زندگی فردی ؛ نوعی بیماری عصبی محسوب می شود که فرد برای پنهان کرد ن نقاط ضعف خود که برای وی تصوری از عدم مقبولیت را در نزد دیگران بوجود می آورد بکار می رود . انسان های سالم عموما" به کارائی بیشتر توجه دارند 3- اگر از چیزی ناراضی هستید صریح ابراز کنید و نترسید : ترس ازدیگران و عدم داشتن قدرت بیان یک موضوع به تربیت دوران کودکی و زمان تثبیت شخصیت ما برمی گردد و با بزرگ شدن سن ترس خانوادگی رفته رفته به ترس از جامعه و افکار عمومی برمی گردد و قضاوت افراد جامعه برای انسان محور زندگی می شود در این شرایط فرد همواره برای گریز از انتقاد و قضاوت دیگران همواره همرنگ جماعت می شود و قدرت نه گفتن را نزد دیگران از دست می دهد . در ایجا آنچه جالب است این است این افراد نا توانی خود را در انتقاد از دیگران در حضور طرف ٰ با بدگوئی پشت سر هما ن افراد ارضا می کنند . اینها صریح حرف نمی زنند و همواره از همه بدشان می آیند ولی ترس از دیگران مانع اظهار انتقاد می شود 4- لبخند بیخود نزنید: لبخند زمانی درست و خوشایند دیگران می شود و باعث افزایش ارتباط می گردد که بوسیله علایم غیر کلامی سایر اندام های بدن مانند چشم ٰ ماهیچه های صورت و ... تکمیل شود و پیام ها یکجا توسط طرف مقابل دریافت شود در غیر اینصورت خنده باعث نتیجه منفی و واکنش در طرف مقابل می کند 5- در برخورد اول تصمیم بگیرید که با طرف مقابل دست بدهید یا خیر ، محکم و دوستان دست بدهید اما زیاد دست او را در دست خود نگیرید و نفشارید: دست دادن با دیگران یعنی احساس یگانگی کردن با طرف مقابل می باشد و از مهمترین حرکاتی است که می تواند باعث افزایش و عمق بخشیدن به ارتباط شود ولی اگر در دست دادن بعضی موارد رعایت نشود منجر به بریدن ارتباط می گردد به همین خاطر نوع دست دادن در ایجاد ارتباط و ادامه آن بسیار مهم است نگه داشتن بیشتر دست طرف مقابل در دست خود نشانگر قبول تسلط دیگران به خود و یا شل دست دادن نشانگر ترس از فاش شدن و لو رفتن می باشد و در صورت استمرار باعث کاهش ارتباط می گردد . 6- هنگامی که طرف مقابل شما نگاه می کند به نگاه او پاسخ دهید.مطالب مهم گفته های خود با چشم دوختن به طرف مقابل تاکید کنید. اولین وسیله و عامل ارتباط دو فرد با یکدیگر چشم می باشد چشم هرچند جای بسیار کوچکی را در بدن به خود اختصاص داده است ولی 70درصد ارتباط غیر کلامی با چشن انجام می گیرد چرا که اولا" از دو رنگ متضاد هم تشکیل یافته و توجه را به خود جلب می کند و ثانیا" تمام واکنش ها از چشم قابل دریافت می باشد چه منفب و چه مثبت . به همین خاطر است که وقتی شما حرف بزنید و به چشم طرف مقابل نگاه نکنید این ارتباط قطعا" ناقص و در طولانی مدت قطع خواهد شد و یا در صورت ادامه بسیار خسته کننده و عصبانی کننده می شود 7- هنگامی که مشکلی پیش می آید خونسردی خود را حفظ کنید. ترس و عدم خونسردی ؛ واکنش تصورعدم کنترل محیط توسط فرد به هنگام احساس خطر می باشد و یا عدم ژیش بینی وقوع حادثه می باشد . ما همیشه باید انتظار وقوع حادثه را داشته باشیم و راه های مقابله با آن را پیش بینی نمائیم در این صورت است که با آرامش خاطر زندگی خواهیم کرد . انسان عصبی چون نمیتواند در واقعیتزندگی کند لذا قدرت پیش بینی را نیز ندارد و لذا در صورت وقوع حادثه فورا" قافیه را می بازد ولی انسان سالم در واقعیت و آگاهانه زندگی می کند و برای همه مسائل خود برنامه آگاهانه دارد . 8- مراقب رفتارهای عصبی خود باشید : انسان های عصبی معمولا" در برخورد های اجتماعی معمولا" برای دور کردن اضطراب ناشی از ترس از دیگران را ناخودآگاه با حرکات بدنی خاص و مستمر از خود نشان می دهند و گاها" خودشان نیز از بروز اینگونه حرکات آگاه نیستند و در صورت یادآوری و گفتن واکنش منفی از خود نشان میدهند . اگر دوستان به آنها بگویند که حرف خود را مرتب تکرار می کنید، دست خود را روی دهانتان می گذارید یا با موهایتان بازی می کنید ، به گفته های آنها اهمیت نمی دهند و سعی می کنند از واقعیت که بیرحمانه نشان دهنده ضعف آنهاست فرار کنند .( عدم توانائی تحمل نگاه و واکنش دیگران در مورد خود ریشه در تصور ناتوانی در مقابل دیگرانی است که از ما تواناتر هستند ) معمولا" افرادی با این مشگل روبرو هستند که بیشتر با انتقاد بزرگ شده اند و به علت عدم تکامل روانی و ضعیف ماندن توانائی پاسخگوئی و دفاع داده نشده است و الان هم ندارند . لذا این حرکت ها یک نوع حالت دفاعی در مقابل دیگران محسوب می شود . 9- صادق باشید کنایه یا طعنه زدن خلاف اصل صراحت گویی و قاطعیت است. واضح آنچه را که می خواهید بیان کنید: کنایه و طعنه زدن معمولا" بین افراد یا جوامع ای شایع می باشد که افراد تصور می کنند که حق اینها بسیار بالاتر آن چیزی است که الان دارند و این تصور عموما" تنفر شدید از خود را به نمایش می گذارد و برای گریز از این تصور کشنده سعی می کنند حالت تعکیس گرفته و گناه را گردن دیگران بیندازند و این اصل را بکار گیرند" که چون من نتوانسته ام به این ایده آل برسم پس طرفی که رسیده باید نابود شود" و چون اینها بسیار ترسو و ناتوان هستند و توانائی حذف فیزیکی او را ندارند شخصیت و توانائی او را هدف قرار می دهند و با ایت تصور بیمارگون تا حدودی تسکین می یابند . 10- از به کار بردن واژه های و اصطلاحات عامیانه یا فنی و تخصصی اجتناب کنید مگر آنکه مطمئن باشید حرف شما را طرف مقابل درک می کند. بکار بردن اصطلاحات نا مانوس و سنگین از طرف یک فرد در حین صحبت با عموم مردم غلبه بر احساس حقارت و تصور ناتوانی خود و آرزوی داشتن مقام و موقعیت بسیار بزرگ طرف است که احساس می کند که حق او بوده است ولی دیگران نگذاشته اند و به همین خاطر می خواهد خود را پشت کلمات قلمبه و پیچیده که به تصور او حرف بزرگان و قدرتمندان است پنهان می کند . البته حرف تخصصی زدن با فرد متخصص بری از این تصور می باشد . 11- حتما یک فرهنگ لغات خوب در اختیار داشته باشید و سعی کنید با پیدا کردن لغاتی که برایتان جدید است دامنه لغات خود را افزایش دهید. دفتر یادداشتی از لغات جدید همراه با معنی آنها برای خود تهیه کنید.: مطالعه کردن و خواندن کتاب نه تنها از نظر روانی شما را از درون توانا و قوی می کند و دید شما را به جهان و دیگران افزایش می دهد و اصل طلائی خود را دوست بدار تحقق می یابد بلکه دایره لغات شما را افزایش و در ارائه بهتر مطلب یاری می رساند 12- سعی کنید با نگاه کردن به شرایط از دیدگاه طرف مقابل و با توضیح مزایایی که پذیرفتن نظرات شما برای او دارد طرف مقابل را متقاعد سازید. نگاه کردن به دیگران و بخصوص به چشم دیگران در ایجاد ارتباط مهم می باشد و آنهائی تواندی نگاه کردن به دیگران را ندارن که از لو رفتن ضعف خود که سالیان دراز وی از آنها گریخته و یا سعی می کند پنهان کند نگرانی دارند . معمولا" افراد دروغگو از نگاه کردن به چشم دیگرا هراس دارند . 13- اشتیاق خود را برای بیان دیدگاهها نشان دهید. پذیرش دیدگاه دیگران نشانه توانا بودن فرد می باشد هر کس بتواند دیدگاه مخالف را تحمل و از آن استقبال نماید نشانگر عدم وجود تعکیس و بیماری عصبی در وجود وی است 0 عدم تحمل دیگران ریشه در ضعف عقاید خود می باشد. وقتی دیدگاهی ضعیف باشد احتمال از هم پاشیدن آن نیز وجود دارد و لذا فرد عصبی که همواره تصور ضعیف و ناتوان بودن خود را به همراه دارد سعی دارد جلو فاش شدن ضعف (چون فرد عصبی فکر می کند اندیشه های وی مثل خود بی ریشه و ضعیف می باشد هر چند ممکن است نظر خوبی هم باشد ) را به هر طریق ممکن بگیرد و نگذارد مسائل شفاف شود و لذا از پذیرفتن هر گونه انتقاد و مطرح شدن دیدگاه های دیگران جوگیری کند. 14- هنگام عصبانیت صدای خود را بلند نکنید. زور و خشونت باعث نمی شود نظرات شما متقاعد کننده تر شود. منطق ، حربه بسیار قوی تری است.( معمولا" انسان های عصبی به طور غیر مستقیم خواهان آرامش و مخالف تنوع در جامعه هستند و تلاش دارند برای خود حریم بزرگتری ایجاد نمایند وجالب است آنها به علت افزایش ضعف و احساس ناتوانی رفته رفته این دایره حریم را گسترش می دهند و لذا هر موقع احساس کنیم که این حریم که هر روز گسترش می یابد توسط فردی و یا اندیشه ای مورد تهدید قرار می گیرد شدیدا" عصبانی می شویم . 15- هیچ گاه به قصد لطمه و طعنه زدن به طرف مقابل چیزی نگویید یا ننویسید. اگر چنین کاری کردید دیگر نمی توانید حرف خود را پس بگیرید حتی اگر اظهار پشیمانی و تاسف کنید. 16- برای آنکه حرفتان تاثیر گذار باشد مبالغه نکنید: مبالغه کردن در مورد خود و یا کارهای دیگران دقیقا" واکنشی بیمار گونه به ضعف روانی خود می باشد چرا که طرف در مورد آنچه مبالغه و حرف می زند در واقعیت اتفاق نیفتاده و یا در سطح خیلی پائین و یا معمولی اتفاق افتاده ولی فرد عصبی آنچه می گوید دوست داشته اتفاق بیفتد ولی اتفاق نیفتاده است . اگر طرف مقابل تصور کند همیشه مسایل را بزرگ می کنید درباره تمامی حرفهای شما چنین خواهد اندیشید. کوچک جلوه دادن مسایل بسیار موثر تر است. مبالغه کردن در کارها از من برتر ناشی می شود و آن هم به نوبه خود از تنفر شدید از خود ناشی می شود و در این شیوه فرد سعی می کند اولا" خود را واجد آن چیز هائی نشان دهد که فاقد آن می باشد ثانیا" آن چیز هائی را که همیشه در آرزوی بدست آوردنش بوده و نتوانسته و در من برتر و در عالم خیال به دست می یابد بزرگتر از خود واقعی آن که او فاقد آن است نشان دهد در حالیکه انسان سالم با واقعیت زندگی می کند نه توهم . 17- سعی نکنید لهجه خود را پنهان کنید اما واضح صحبت کنید: اگر طرف مقابل در درک گفتار شما مشکل دارد آرام تر صحبت کنید و در نگاه او دقیق شوید و دنبال نشانه های شک و تردید بگردید تا متوجه شوید حرف های شما را فهمیده است یا خیر. ( پنهان کردن لهجه یعنی فرار از هویت و گذشته خود . که دو واکنش می تواند به همراه داشته باشد 1- نفی کامل گذشته ، گذشته ای که که فرد آن را مایه سرشکستگی خود میداند و به هر طریق ممکن باید کنار گذاشته شود از جمله قطع ارتباط با آنهائی که و یا چیز هائی که وی را به آن گذشته درد آور متصل می کند 2- ناسیونالیسم شدید و متعصب ( تعکیس تنفر شدید و پناه بردن به من برتر) 18- زیاد مکث نکنید زیرا مکث ها ی بی مورد از ارزش پیام می کاهند : مکث کردن زیاد در حرف زدن دو عامل می تواند داشته باشد 1- یادآوری تکه تکه خاطرات و دانسته ها 2- تلاش در جهت یادآوری چیز هائی که باید درست شود و بعد بیان گردد . به همین خاطر معمولا" انسان های دروغگو هنگام حرف زدن مکث کرده و حتی گاها" میان کلمات خود حرکات اضافه انجام میدهند مانند سرفه کردن و یا تمیز کردن عرق و یا بیان نمودن اینکه من مریضم و ... که این حرکات واکنش دفاعی برای گوینده است . 19- افراد را با نامشان صدا کنید. سئوال کنید، علاقه نشان دهید و با دقت گوش کنید: ما در ارتباط بسیار صمیمی سعی می کنیم حاشیه هائی که بعد ها در روابط اجتماعی بوجود آمده اند را از میان برداریم و چون شهرت و قبیله و لهجه و ..... حاشیه هستند و تفاوت ایجاد می کنند . ما می توانیم در ارتباط خود با دیگران این حاشیه ها خود را دور کنیم البته این حاشیه ها در جوامع صنعتی بیشر می باشد 20- حرف طرف مقابل را قطع نکنید مگر آنکه از موضوع بحث خارج شده باشد. اگرطرف مقابل کند یا با مکث صحبت می کند جملات او را تمام نکنید. با حرکت های لب، حرفهای او را تکرار نکنید یا او را در ادامه صحبت کمک نکنید صبور باشید. چون این حرکات باعث ناراحتی طرف مقابل شده و باعث کات ارتباط می شود . 21- صدای خود را ضبط کنید و منتقدانه به آن گوش کنید: اگر لازم بود جلوی آینه با تمرین عبارت ها و کلماتی که تلفظ آنها مشکل است، تلفظ و طرز بیان خود را بهبود بخشید. این نشانگر سالم بودن شماست چرا که انسان سالم همواره دنبال مطرح کردن مشگل و رفع عیوب است ولی انسان عصبی همواره دنبال قائم کردن مشکلات می باشد . 22- تند و بلند صحبت نکنید. اگر احساس کردید آهنگ صدایتان یکنواخت است ، نفس عمیقی بکشید و تمام سعی خود را به کار ببرید تا هنگام صحبت با قدرت بیشتری هوا را بیرون بدهید. این کار مستلزم آن است که دهان خود را بیشتر باز کنید. 23- سعی کنید از طریق نگاه با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید اما هرگز خیره نشوید. تحقیقات نشان می دهد که ایجاد ارتباط با چشم هنگام صحبت کردن خوب و در عمق بخشیدن به ارتباط موثر است ولی خیره شدن زیاد عامل تهدید در ارتباط محسوب می شود . ما در ارتباط چشمی خیره تهدید قلمرو را احساس می کنیم و اگر بیش از حد صورت گیرد امکان برخورد وجود دارد . 24- سریع صحبت نکنید: زیرا این امر نشان دهنده عدم اعتماد به نفس است. 25- در پایان جملات صدایتان را پایین نیاورید: زیرا شنونده این طور برداشت می کند که خسته و بی حوصله شده اید یا علاقه ای به این صحبت ندارید. 26- هنگامی که با طرف مقابل صحبت می کنید نگذارید مسایل دیگری که در اتاق رخ می دهد حواستان را پرت کند. تمام توجه خود را به گفت و گویتان معطوف کنید. از نظر طرف مقابل بسیار ناشایست و بی ادبانه است که نگاهتان مرتب به این سو و آن سو حرکت کند. 27- عقاید خود را به گونه ای مطرح نکنید که گویی حقیقت مطلق هستند . برای مثال بگویید: « به نظر می رسد که .... باشد» نه آنکه : « این طور هست ». اکراه نداشته باشید قبول کنید که تصمیم گیری برایتان دشوار است. اما تعلل نکنید یا مدام در فکر مساله خاصی فرو نروید زیرا به نظر می رسد که قدرت تصمیم گیری ندارید. 28- با دقت به حرف های طرف مقابل گوش دهید: با دقت به حرف های طرف مقابل گوش دادن باعث می شود به نوسانات صدای او دقت کنید زیرا این امر اغلب کمک می کند بهترین طرز فکری را که در پس گفتار او نهفته است درک کنید. 29- از علایم غیر کلامی برای نشان دادن علاقه و توجه خود استفاده کنید مانند لبخند، تکان دادن سر به نشانه تائید، در هم کشیدن چهره و اخم کردن. هر وقت لازم بود با کلماتی مانند «بله» ، «واقعا» ، «ادامه بدهید» و «البته» طرف مقابل را تشویق به صحبت کنید. 30- اگر مطلبی را نمی فهمید ، توضیح بخواهید تا مطلب را درک کنید: هیچ وقت تظاهر به فهمیدن نکنید اما طرف مقابل را خسته و ناراحت نکنید . برای مثال بگوئید: " خیلی ببخشید اما ممکن است آن مطلب را دوباره توضیح بدهید" 31- سعه صدر داشته باشید. هنگامی که کسی با شما صحبت می کند به حرف های او گوش کنید. فرضیه بافی نکنید. ممکن است تصورات شما اشتباه باشد . اگر موضوع یا بحثی برایتان جالب نیست، اجازه ندهید تمرکزتان به هم بخورد و نگذارید حواستان متوجه موضوعی شود که قصد گفتنش را دارید. تمام توجه تان به مواجهه باشد. 32- از جملات کوتاه و سبک نگارشی معمول استفاده کنید . نشانه گذاری ها را به کارببرید تا در درک پیام به خواننده کمک کند. پیش نویس خود را از ابتدا تا انتها بخوانید و کلمات و عبارتهای غیر ضروری را حذف کنید. برای تاثیر گذاری بر طرف مقابل از سبک نگارشی فخر فروشانه، خشک یا کتابی استفاده نکنید. با این کار تنها خواننده را گیج و سردر گم می کنید بی آنکه به نتیجه دلخواهتان دست یابید. تا آنجا که می توانید پیام ها را ساده تر بنویسید. 33- اعتراف کنید که ایراد دارید : اعتراف به داشتن ایراد و تلاش در جهت رفع آن از عمده ترین خصوصیات یک انسان سالم و پویا به حساب می آید انسان ناسالم که بعد از تنفر شدید از خود به من برتر پناه می برد همه چیزرا در خود علیرغم دانستن ایراد های خود سعی می کند از چشم دیگران پنهان نماید و همه چیز را در خود برتر ببیند و دیگرانرانیز به این امر وادار سازد برای اینها انتقاد و اعتراف بدترین توهین ها محسوب می شود چراکه ضعف آنها را که سالها تلاش شده پپنهان بماند آشکار می سازد لذا اینها بدترین برخورد ها را با انتقاد کنندگان می نمایند و آنها را به بیسواد بودن و نفهم بودن متهم می کنند . 34- خودتان را همانطوریکه هستید دوست داشته باشید : آفرینش خداوند بزرگ و رحمان بطور کامل براساس رحمت و عدالت می باشد و انسان سالم با شناخت این مسئله همیشه از خود و نعمت هائی که خداوند بزرگ به او اعطا فرموده سپاسگزاری می کند و همیشه پیش خود می گوید : خدایا برتو شکر می کنم که مرا به این زیبائی آفریدی وهمیشه از این محبت خدا شاد و خندان است ولی انسان ناسالم به هیچ عنوان از خود راضی نیست و چون از خود متنفر می باشد هر چه به او مربوط باشد در نظر وی زشت و بد است به همین خاطر انسان ناسالم همیشه دوست دارد مثل دیگران (که در نظر وی همه خوبند به غیر از وی) باشد و نه خود. 35- از صورتک استفاده نکنید : استفاده از صورتک متاسفانه با رواج فرهنگ صنعتی و ارزشگذاری انسان بواسطه میزان دسترسی وی به امکانات صنعتی بیشتر شده است . امروز به گفته رایزمن شی سروری باعث شده که مردم با پناه گرفتن در پشت ابزار آلات صنعتی و ..... برخلاف آنچه هست خود را نشان دهند که این امر تبعات زیادی برای فرد جامعه دارد از جمله : افزایش تنفر از خود - قبول دیگران و دوری از خود – ازبین رفتن گذشته – عدم لذت بردن از زندگی و گسترش فساد و تبهکاری ؛ خودکشی و ..... انسان سالم آنطور که هست خود را نشان میدهد نه آنطوریکه دیگران می خواهند . 36- دنیا را همانطوریکه هست دوست بدارید نه آنطوریکه دلتان می خواهد : انسان سالم همانطوریکه گفته شد در واقعیت و به دور از توهم زندگی می کند و به همین خاطر دنیا را با همه برتری ها و کاستی هایش دوست دارد و به همین خاطر نیز همواره قدر دان نعمات خداوند بزرگ می باشد . انسان سالم در برابر ناکامی ها خود را نمی بازد و در مقابل خوشی ها هم زیاد از خود بیخود نمیشود چون همه اینها برای انسان سالم قابل پیش بینی و برای همه شان برنامه ای واقعی دارد . ولی برای انسان عصبی که بیشتر در توهم روزگار می گذراند خوبی و ناکامی هر دو شانسی به وی روی می آورند به همین خاطر در شادی بیش از اندازه خوشحال می شود چون قبلا"نمی توانست پیش بینی کند و این کامیابی را یک اتفاق خارق العاده در زندگی خود می داند و در برابر ناخوشی روزگار هم بشدت بی تابی می کند چون معتقد است که از شانس بد وی این بلا به سر او آمده است و قاعدتا" می بایست بر سر دیگران می آمد و لذا بیش اندازه از خود بی تابی نشان میدهد . انسان سالم از همه زندگی خود لذت می برد و ثناگوی الهی است ولی انسان ناسالم همواره چون دوست دارد به خاطر علایق گسترش یافته مریض گونه خود همه چیز بر خواسته او باشد و هر تغییر و حرکت را تهدید به خود قلمداد و می ترسد لذا از هر تنوعی بیشتر می ترسد تا لذت ببرد او از باران به خاطر خیش شدن ؛ از برف بخاطر سرما ؛ از آفتاب بخاطر گرما و از باد به خاطر گرد و خاک ناراحت است 37- به چیز هائی که توانائی رسیدن به آن برای شما امکان ندارد تلاش نکنید : انسان ناسالم چون در واقعیت زندگی نمی کند عموما" خواسته ها و امیال او نیزبه تبع همین مسئله واقعی و عقلانی نیست یا خیلی بزرگ است یا خیلی بی ارزش و حقیر یعنی دست نیافتنی و همیشه در اوهام و خیالات سیر می کند و حتی در اوهام به این خواسته ها نیز دست مییابد و حتی چون اهل فعالیت و تلاش نیست همیشه دل به شانس و قضا و قدر میدهد ولی انسان سالم به خاطر شناخت عمیق خود از زندگی همیشه در حال زندگی می کند و خواسته و آرزویش به حدی است که میداند اگر تلاش کند به آن خواهد رسید . 38– به ظاهر خوتان برسید و ژولیده نباشید : ظاهر و پوشش هر کس نشان دهنده روان فرد محسوب می شود . طرز آرایش ؛ رنگ لباس ؛ نوع پوشش ؛ آنکارد محاسن ٰ نوع شانه کردن موی سر و.... در شناساندن شخصیت فرد به دیگران بسیار مهم و اساسی است و ما می توانیم با مشاهده نوع پوشش فرد به تحلیل روانی فرد بپردازیم فردی که به نظافت لباس خود اهمیت نمی دهد قطعا" فردی است که برای زندگی و حتی اندیشه و تفکر خود اهمیت نمی دهد و از خود گریزانمی باشد و یا فردی که شیوه پوشش او هارمونی متناسب ندارد می تواند فردی هنجار شکن و سنت شکن محسوب شود . لذا ژوشش بر خلاف نظر بعضی ها که به آن اهمیت نمی دهند بسیار بسیار مهم است . 39- با رهنمود های از پیش تعیین شده زندگی نکنید : نسان سالم همیشه پویا و خواهان تنوع سالم در زندگی خود می باشد . معمولا" آنهائی که ترس از نوآوری و تنوع سالم دارند اولا" اینها قدرت انطباق با پیشرفت ها را ندارند ثانیا" افرادی بدبین به آینده و غرق در آرزوهای گذشته هستند ثالثا" دوست دارند برای سرپوش گذاشتن به ناتوانی خود دیگران راکه خواهان پیشرفت هستند با انواع و اقسام تهمت ها متهم کنند. اینگونه افراد معمولا" در تمام عمر لباس همرنگ ؛ ساده و از مد افتاده می پوشند و نوانائی استفاده اززیبائی های خدادای و استفاده از تکنولوِی راندارند و علاقه ای هم برای این کار از خود نشان نمی دهند .اینها نمی توانند ماشین برانند ؛ استفاده از کامپیوتر برای اینها آرزوی دست نیافتنی است و اینها معمولا" پدر بزرگان ( نماینده فرهنگ گذشته )خود را تمجید و از پسران خود ( حاملان فرهنگ جدید ) گلایه دارند . 40- نق نزنید و به آینده بدبین نباشید : انسان های عصبی عموما" ترسو و همه چیز را برای خود تهدید احساس و در مقابل آن واکنش منفی نشان می دهند . آینده برای اینها یعنی مشخص شدن ضعف و ناتوانی در مقایسه با جوانان . نق زدن یعنی خواستن اینکه ما دوست داریم هر چیزی مطابق خواست و روحیه ما ( که بسیار بد و ضعیف است ) پیش برود ولی نمی رود و این عدم تناسب روند جامعه با خواسته ما ما را عصبانی و دلگیر می کند و همواره در زندگی مان بدبین و به اصطلاح نق زن می شویم . 41- برای عمیق تر شدن ارتباط باید پنجره های خود را کمی باز تر کنید : دادن اطلاعات از زندگی خود به دیگران ، اعتماد طرف مقابل را بر می انگیزد و آنحالت تدافعی و طرد کنندگی وی از بین می رود و طرف مقابل حس می کند که مورد پذیرش قرار گرفته است 42- مطالعه کنید : مطالعه کردن علاوه بر اینکه سواد و دید مارا به جهان تغییر می دهد و ما را با اندیشه های مختلف آشنا می کند در پر شدن درون و شناخت توانائی های واقعی خود ما را یاری می کند . مطالعه کردن یعنی گوش دادن به گفته ها و توجه به اندیشه های دیگران است و اهمیت دادن به آن و این همان خصوصیات یک انسان سالم می باشد . درحالیکه ما هیچکدام از اینها را در انسان های عصبی نمی بینیم . . ضمنا" خواندن کتاب باعث افزایش توانائی های درونی انسان می شود و این افزایش شناخت از خود به علاق به خود منجر و علاق و دوست داشتن خود به عنوان برترین خالق خداوندبزرگ به دوست داشتن دیگران به عنوان برترین آفریننده خالق بزرگ می انجامد. 43- در مورد توانائی های خود سخن نگوئید بگذارید دیگران توانائی های شما را کشف کنند : شیوه زندگی افراد توانا و سالم وبا نشاط طوری است که مشخص و مهم آن را احساس می کنند از حرف زدنش ؛ از رفتارش ؛ از دیدگاهش ؛ از سوادش و .... همه استفاده و لذت می برند و همه هم به ایت توانائی اعتراف می کنند همه دوست دارند با این قبیل افراد نشست و برخاست کنند همیشه احساس می کنند حرف های وی بوی تازگی تو امید می دهد و به دل انسان می نشیند حرف هایش طنز و خوشحال کننده است نه جوک به همین خاطر تمامی قشر ها از مصاحبت با او لذت میبرند ولی انسان های نا سالم چون طرز حرف زدن ؛ بیان مطلب و حرفشان بوی تازگی ندارد و سواد آنچنانی ندارند همواره برای دیگران خسته کننده و همه گریزان هستند ولی چون اینها همیشه خواهن تائید و تعریف دیگران هستند و دیگران نیز اینها را تعریف نمی کنند لذا اینها مجبور به تعریف از خود هستند . 44- - زندگی را ساده بگیرید: زندگی را ساده بگیرید و غم این را نخورید که دیگران چقدر می گیرند و چه کار می کنند سعی کنید نقاط مثبت خود را که از آن لذت می برید تقویت کنید انسان های سالم چون در زندگی خود را ناکامیاب حس نمی کنند و و طوری زندگی می کنند که هستند لذا همیشه با آرامش زندگی خود رامی گذرانند و آسوده هستند ولی انسان های ناسالم چون خود را ضعیف و نا توان از لذت بردن از زتدگی می بینند دوست دارند تمام خوشی های زندگی یکجا نصیب اینها گردد ( اندیشه کودکانه در سن 3تا 6 سالگی ) و چون این امر در واقعیت ناشدنی است لذا اینها همیشه در غم این هستند که دیگران همه چیز را بردندو خوردند و برای من چیزی نماند و به اصطلاح همیشه دلتنگ و غمگین زندگی می کنند چون خود را بدبخت احساس می کنند.