کلنگ زنی مجتمع ICTاردبیل

مراسم کلنگ زنی احداث  مجتمع بزرگ ICT استان اردبیل  برگزار شد

مراسم کلنگ زنی مجتمع بزرگ ICT استان اردبیل با حضور نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل ، شهردار ، فرمانده انتظامی شهرستان ، مدیر کل ارتباطات وفناوری اطلاعات و دیگر مسوولین استانی برگزار شد .

به گزارش روابط عمومی ارتباطات و فناوری اطلاعات استان اردبیل، مراسم کلنگ زنی مجتمع بزرگ ICT استان اردبیل با حضور نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل ، شهردار ، فرمانده انتظامی شهرستان ، مدیر کل ارتباطات وفناوری اطلاعات و دیگر مسوولین استانی برگزار شد .

بهروز رزمی مدیر کل ارتباطات و فناوری اطلاعات استان اردبیل با اشاره به مزایای اجرای این پروژه گفت :علاوه بر تجهیز و تجمیع ادارات تابعه وزارت در استان مقرر شده است تا مرکز دیتا سنتر استانی نیز در این مجتمع نصب و راه اندازی شود .

در ادامه مراسم کلنگ احداث مجتمع بزرگ ICT استان با دستان آیت الله عاملی ، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل به زمین زده و با اهدای هدایایی از زحمات دستگاههای دخیل در آغاز این پروژه تجلیل شد .

مهارت

مهارت‌های حرفه‌ای مصاحبه کاری

مهارت‌های حرفه‌ای

ده مهارت حرفه‌ای که بیشتر از مدرک به کارتان می‌آید

پیدا کردن شغل ایده‌آل کار آسانی نیست. شغلی که درآمدش خوب باشد، به رویاها و اهداف ما همخوانی داشته باشد، محیط کار انعطاف‌پذیر و پویا باشد و بتوانیم برای مدتی طولانی (پنج تا ده سال) در همان‌جا بمانیم. حالا تصور کنید بعد از هفته‌ها شرکت در مصاحبه کاری، بالاخره موفق می‌شوید شغل دلخواه خود را پیدا کنید. تا اینجا ۵۰% درصد ماجرا حل شده اما کار تمام نشده است. حالا باید آن‌ها از ما خوششان بیاید. در این مرحله شاید مدرک تحصیلی، دوره‌های آموزشی و سوابق اجرایی به کمک ما بیاید. اما چند مهارت حرفه‌ای می‌تواند بیشتر از نام رشته و دانشگاه نظر کارفرما را جلب کند.

البته تمام کارفرماها مثل هم نیستند و ممکن است از کسی به یک دلیل خاص خوششان بیاید و او را استخدام کنند. بااین‌حال تقویت این مهارت‌ها در بالا بردن شانس موفقیت در مصاحبه کاری بی‌تاثیر نخواهد بود.

شماره ۱- مهارت سخن گفتن

وقتی وارد اتاق مصاحبه می‌شوید، باید صحبت کنید. باید بتوانید در مدت‌زمان کوتاهی که در اختیار دارید ارزش خود را به کارفرما نشان بدهید و او را قانع کنید که برای سازمان بیش از حقوقی که می‌گیرید ارزش می‌آفرینید. خیلی بیشتر از لباسی که می‌پوشید، کارهایی که کرده‌اید یا برنامه‌هایی که در سر دارید، نحوه صحبت کردن شما به چشم می‌آید.

در بیشتر مشاغل مهارت حرفه‌ای سخنوری جایگاه بسیار مهمی دارد. کارمندی که می‌تواند ایده‌هایش را به طور روشن و شفاف به دیگران منتقل کند، می‌تواند به بهبود ارتباطات داخلی و افزایش بهره‌وری کمک کند. توجه کنید که پرحرفی و بلبل‌زبانی الزاما نشانه مهارت سخنوری نیست. یکی از مهارت‌های سخن‌گفتن این است که بتوانیم ایده‌های پیچیده را به زبانی ساده و داستان‌های طولانی را به حفظ تمام جزئیات مهم به شکلی مختصر و مفید تبیین کنیم.

شماره ۲- مهارت کار در گروه

آدم‌هایی هستند که توانایی‌های فردی بالایی دارند، نابغه هستند، باانگیزه و سخت‌کوش‌اند، اما برای نشان دادن نبوغ خود به‌تنهایی و انزوا نیاز دارند. معمولا این آدم‌ها نمی‌توانند در یک سازمان جایگاه خود را پیدا کنند و همراه و همپای دیگران به‌سوی هدفی واحد حرکت کنند.

مهارت‌های حرفه‌ای مصاحبه کاری

تعالی سازمان در گروه همکاری تمام اعضا است.

در بیشتر مصاحبه‌های کاری بیش از یک نفر در مقابل شما می‌نشیند. حتی در یک جمع سه نفره می‌شود گروه تشکیل داد. یک مدیر منابع انسانی خبره به رفتار شما توجه می‌کند. او سعی می‌کند بفهمد که شما چطور انرژی خود را بین اعضای حاضر در جمع توزیع می‌کنید. آیا نفر سوم را به‌طور کامل نادیده می‌گیرید و فقط به سوال‌های او پاسخ می‌دهید، یا اگر یکی از حضار سوالی کرد، سعی می‌کنید دیگران را هم در این گفت‌وگو دخیل کنید.

شماره ۳- مهارت کسب‌وکار

شرکتی که می‌خواهد شما را استخدام کند، درگیر نوعی کسب‌وکار است. ممکن است این شرکت یک واحد صنعتی کوچک باشد یا یک سازمان خدماتی بزرگ. به‌هرحال آن‌ها با ارائه کالا یا خدمات کسب درآمد می‌کنند. طبیعی است که فارغ‌التحصیلان هنر، مهندسی، علوم پزشکی یا حقوق به‌اندازه کسانی که در رشته MBA تحصیل کرده‌اند از کسب‌وکار سر در نیاورند. بااین‌وجود داشتن اطلاعاتی کلی می‌تواند به کمک شما بیاید.

خودتان را بگذارید جای کارفرما. می‌خواهید بین دو طراح گرافیک خوب و بااستعداد یکی را انتخاب کنید. یکی از این دو طراح فضای کسب‌وکار را می‌شناسد، در مورد رقابت تجاری اطلاعات دارد و با برخی از مهارت‌های مدیریتی آشنا است. البته این حرف را می‌شود در مورد هر مهارت دیگری هم زد. مثلا شاید بین دو گزینه مشابه، کسی که خوش‌لباس‌تر است بیشتر به چشم بیاید. اما در بین تمام مهارت‌های حرفه‌ای، اطلاع از کسب‌وکار بیشتر می‌تواند به سودآوری مجموعه کمک کند.

شماره ۴- مهارت تحلیل و توانایی حل مسئله

در زمان‌های قدیم کارمند خوب کارمندی مطیع و فرمان‌بردار بود که وظایف خود را بی‌چون‌وچرا اجرا می‌کرد. مثلا در یک کارخانه تولید خودرو، کارمندی خوب بود که مثل ربات به بستن پیچ‌ومهره مشغول شود و با هیچ‌کس حرف نزند. اما فضای کسب‌وکار امروز خیلی متفاوت است. مشاغل امروز با مسائل مختلف مواجه هستند و کارمندهایی که می‌توانند مسائل را تحلیل کنند و برای آن‌ها راه‌حل‌هایی معقول بیابند، مفیدتر هستند.

کارمندهایی که می‌توانند مسائل را تحلیل کنند و برای آن‌ها راه‌حل‌هایی معقول بیابند، در مشاغل امروز مفیدتر هستند.

مهم نیست شما به دنبال چه شغلی باشید، در هر موقعیتی هستند کارمندهایی که با چشم تحلیل و انتقاد به مسائل نگاه می‌کنند. مثلا در مورد دو طراح گرافیک، یکی رنگ آبی را بیشتر دوست دارد، دیگری توضیح می‌دهد که چرا رنگ آبی می‌تواند منجر به آرامش و اعتماد بیشتر در مشتری‌ها بشود و برای ادعای خود تحلیل‌هایی روان‌شناختی دارد. طبیعتا توانایی تحلیل می‌تواند بیشتر از سلیقه شخصی به چشم بیاید.

شماره ۵- انگیزه و انگیزه‌بخشی

بیشتر بنگاه‌های اقتصادی سالم و پویا، تمایل به پیشرفت مداوم دارند. برای این رسیدن به این هدف و نیز جهت غلبه بر مشکلات بی‌شمار عملیاتی، داشتن روحیه و انگیزه بالا اهمیت زیادی دارد. اگر کارفرما احساس کند شما فقط به دنبال فروختن زمان و گرفتن دستمزد هستید و برای پیشرفت خود و سازمان انگیزه‌ای ندارید، شانس شما کم می‌شود.

در مقابل کارمندی باانگیزه که اهداف بلندی در سر دارد و می‌تواند این روحیه را به دیگران هم منتقل کند، خیلی ارزشمند است. چنین فردی کم‌تر سعی می‌کند ثانیه‌ها را بکشد و تمام تلاشش را می‌کند که از زمان خود به بهترین شکل استفاده کند. این کارمند می‌کوشد زمان بخرد تا بتواند کارهایی بهتر و بزرگ‌تر انجام دهد.

شماره ۶- نتیجه‌گرایی

داشتن ایده‌های بلندپروازانه و رویاهای بزرگ خوب است. اما پاهای یک کارمند ایده‌آل باید روی زمین باشد. اگر فقط از طرح‌هایی حرف بزنید که در سر دارید، تضمینی وجود ندارد که در محیط کار جدید بتوانید این رویاها را محقق کنید.

مهارت‌های حرفه‌ای مصاحبه کاری

برای یک یا چند ادعای خود مثال‌هایی ملموس فابل بررسی ارائه کنید.

تصور کنید کارمندی برای مصاحبه پیش شما می‌آید و از طرحی رویایی و جذاب حرف می‌زند، که البته بعید به نظر می‌رسد کسی از عهده اجرای آن بربیاید. اما این فرد عکس‌ها و تصاویری را از اجرای کامل پروژه به شما نشان می‌دهد. این فرد همان کسی است که می‌تواند تخیلات خود را به خروجی‌های ملموس و قابل‌فروش تبدیل کند. برای همین لازم است در هنگام مصاحبه به تعدادی از پروژه‌های کامل و به ثمر نشسته خود صحبت کنید.

شماره ۷- مهارت نوشتن

گفت‌وگو تنها راه انتقال مفاهیم نیست. هستند آدم‌های خوش‌صحبتی که نمی‌توانند چند خط بنویسند. ممکن است کارفرما از شما بخواهد در یک صفحه وضعیت خود را شرح دهید و بگویید که چرا دوست دارید در این موقعیت شغلی قرار بگیرید. حتی ممکن است بخواهند که نامه را با خودکار بنویسید و آن را تایپ نکنید.

با همین یک صفحه می‌شود چیزهای زیادی در مورد شما فهمید. از انتخاب کاغذ و نحوه تا زدن آن گرفته تا تمیزی نوشته، دست‌خط، توانایی‌های نگارشی و مهارت انتقال پیام از طریق نوشته ازجمله مواردی است که در این کاورلتر به چشم می‌آید.

حتی اگر از شما مقاله یا کاورلتر نخواستند، اگر مقاله‌ای نوشته‌اید که در نشریه‌ای منتشر شده است، بد نیست به آن اشاره کنید. می‌توانید یک کپی از نوشته خود را به مصاحبه‌کننده بدهید یا لینک مقاله را در اختیارشان بگذارید. هرقدر نشریه مشهورتر و معتبرتر باشد بهتر است.

شماره ۸- نظم و انضباط

هیچ‌چیز بدتر و آزاردهنده‌تر از یک کارمند بی‌نظم نیست. در جایگاه یک مدیر ممکن است فرایندی را تعریف کنید که در آن ده‌ها نفر مشارکت داشته باشند. اگر هرکدام از کارمندها فقط اندکی بی‌نظمی کنند، بر روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند و خروجی بی‌اندازه مغشوش خواهد شد.

هیچ‌چیز بدتر و آزاردهنده‌تر از یک کارمند بی‌نظم نیست.

کسی که دیرتر از زمان مقرر به محل مصاحبه می‌رسد، سرووضع نامرتبی دارد، مدارکش کثیف هستند، دست‌خطش بد است و حتی در زمان مصاحبه روی میز را شلوغ و به‌هم‌ریخته می‌کند، می‌تواند دردسرهای زیادی درست کند. خیلی بعید است کسی که در روز مصاحبه تا این حد بی‌نظم است، بعدها از خود رفتار قاعده‌مند نشان دهد. مهم است که به کارفرما نشان دهید که آدمی منظم هستید که می‌تواند برای کارهایش برنامه‌ریزی کند.

شماره ۹- انعطاف‌پذیری

شاید در روز اول که برای مصاحبه می‌روید در مقابل شما گزینه‌های مختلفی بگذارند. مثلا هرروز یک ساعت بیشتر بمانید و در مقابل پنجشنبه‌ها تعطیل باشید. یا وظیفه بخشی دیگر را برعهده بگیرید. به‌خصوص زمانی که گزینه‌ها کاملا هم‌ارزش و هم‌وزن هستند، شاید مصاحبه‌کننده قصد دارد مقدار انعطاف‌پذیری شما را محک بزند.

به‌خصوص که در شرایط کار همیشه اتفاق‌هایی می‌افتد که کارمندان باید خود را با شرایط جدید وفق بدهند. کسی که انعطاف‌پذیر نباشد فقط در شرایط کاملا باثبات بازدهی خوبی دارد. و شرایط کاملا باثبات هرگز محقق نمی‌شود.

البته منظور این نیست که در مقابل تمام پیشنهادهای آن‌ها کرنش کنید و هر چیزی را بی‌چون‌وچرا بپذیرید. بلکه لازم است از خود درجه‌ای از انعطاف‌پذیری را نشان بدهید. همین‌که بدانند قواعد شما کاملا صلب و سخت و غیرقابل‌تغییر نیستند، کافی است.

شماره ۱۰- مدیریت زمان

مدیریت زمان یکی از مهم‌ترین تواناهای حرفه‌ای است که هر فرد می‌تواند داشته باشد. شما در حدود ۸ ساعت در محیط کار حاضر خواهید بود و لازم است بتوانید این هشت ‌ساعت را به بهترین شکل مدیریت کنید. در این مدت باید وظایف مشخصی را انجام بدهید و بتوانید برای وظایف انجام‌نشده برنامه‌ریزی کنید.

مهارت‌های حرفه‌ای مصاحبه کاری

مدیریت زمان از مهم‌ترین صفات کارمند خوب است.

برای مصاحبه‌کننده بررسی این مهارت بسیار ساده است. وقت جلسه مصاحبه هم محدود است و شما باید بتوانید از این زمان به بهترین شکل ممکن استفاده کنید. پس در طول مدت مصاحبه حواستان به زمان باشد. به‌خصوص که اگر جلسه شما بیش از یک ساعت طول بکشد، ممکن است در طرف مقابل احساس خستگی و ملال به وجود بیاید. سعی کنید در کوتاه‌ترین زمان ممکن بیشترین اطلاعات را منتقل کنید و فقط در صورتی به حرف زدن ادامه بدهید که از شما خواسته‌اند.

مهارت‌های حرفه‌ای دیگر

همان‌طور که گفتیم ممکن است یک شرکت بر روی مهارت‌های خاص دیگری تمرکز کند یا شاید توانایی شما در زمینه دیگر خیلی چشمگیر باشد. همین‌که مهارت‌های خود را بشناسید، بر توانایی‌ها و ضعف‌های خود واقف باشید و بتوانید آن‌ها را برای دیگران توضیح دهید، یک مهارت حرفه‌ای است. اعتمادبه‌نفس، کنترل استرس، مهارت در مذاکره، هوشمندی، تسلط بر زبان‌های خارجی، داشتن سرگرمی‌های جالب و مفید، داشتن آثار منتشرشده، تجربه کار و زندگی در خارج از کشور و مهارت یادگیری سریع و موثر می‌تواند برای شما مزیت به‌حساب بیاید.

لزوم تحول در کسب وکار

 

حسین ساسانی

عضو اتاق بازرگانی تهران

در چند سال اخیر پرسشی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه چرا کسب‌و‌کارهای ایرانی دارای عملکرد پایدار نیستند؟ به عبارت دیگر، چرا شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی در کشور سودآوری پایدار و مستمر ندارند؟

اگر فعالیت شرکت‌های مختلف را بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که فعالیت آنها دارای نوسانات بسیاری است. این امر نشان‌دهنده عدم موفقیت این شرکت‌ها است. در واقع این سوال را می‌توان اینگونه مطرح کرد که چرا عمر کسب‌و‌کارهای ایرانی بسیار کم است؟

چرا تنها تعداد انگشت‌شماری از آنها عمرشان نهایتا به ۵۰ سال می‌رسد؟ این در حالی است که در کشورهای دیگر بسیاری از کسب‌و‌کارها بالای ۳۰۰ یا ۴۰۰ سال عمر دارند. آنها می‌توانند این کسب‌و‌کار را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهند.

هر بنگاه اقتصادی برای آنکه بتواند فعالیت مستمر داشته باشد، نیازمند دو ویژگی است. این دو ویژگی یکی به درون سازمان و کسب‌و‌کار برمی‌گردد و دیگری نیز به خارج از آن ارتباط دارد.

این ویژگی‌ها همانند دو بال برای یک پرنده هستند، تا بتواند به وسیله آنها پرواز کند. ضعف در این دو ویژگی باعث شکست کسب‌و‌کارها خواهد شد.

در عوامل محیطی و خارج از سازمان نیز دو شاخص برای شناسایی تاثیر‌گذاری میزان این عوامل وجود دارد، که بسیار مهم هستند. این دو شاخص شامل رقابت‌پذیری کشورها و میزان بالا یا پایین بودن شاخص‌های آزادی اقتصادی در کشورهاست.

تجربه کشورها نشان داده است که هر چقدر میزان رقابت‌پذیری و شاخص‌های آزادی اقتصادی یک کشور بالا باشد، آن کشورها توسعه‌یافته‌تر هستند. چرا که بنگاه‌های اقتصادی محدودیتی برای فعالیت اقتصادی ندارند.

براساس گزارش سالانه مجمع جهانی اقتصاد که در مورد شاخص‌های رقابت‌پذیری منتشر شده است، کشورها به سه دسته تقسیم شده‌اند. دسته اول کشورهایی که اقتصاد آنها براساس عوامل تولید است. دسته دوم و سوم نیز کشورهایی هستند که به ترتیب اقتصاد آنها مبتنی بر کارآیی و نوآوری است.

در این گزارش تاکید شده که کشورها هر چقدر به سمت اقتصاد مبتنی بر نوآوری حرکت کنند، رقابت‌پذیری اقتصاد آنها افزایش پیدا می‌کند. لذا در این کشورها کسب‌و‌کارها نیز می‌توانند فعالیت مستمر و مداومی را داشته باشند.

این گزارش تقسیم‌بندی فرعی‌تری را نیز ارائه می‌دهد. که براساس آن اقتصاد برخی از کشورها مبتنی بر هیچ کدام از سه گروه یاد شده نیست. بلکه عموما در حال گذار از یک مرحله به مرحله دیگر است.

بر همین اساس کشور ما در حال گذار از اقتصاد مبتنی بر عوامل تولید به اقتصاد مبتنی بر کارآیی است. این امر نشان می‌دهد که کشور ما دارای رقابت‌پذیری پایینی است و کسب‌وکارها نیز نمی‌توانند فعالیت گسترده داشته باشند.

از طرف دیگر گزارش سالانه بنیاد هری‌تیج که در مورد شاخص‌های آزادی اقتصادی است، منتشر شده است. این گزارش، آزادی‌های اقتصادی را مانند آزادی در سرمایه‌گذاری، عدم دخالت دولت در تعرفه‌ها و بازار کار و… در نظر گرفته است.

متاسفانه کشور ما بر اساس این گزارش در سال ۲۰۱۷ در میان ۱۷۸ کشور رتبه ۱۷۱ را دارد. این نشان می‌دهد که اقتصاد کشور ما بیشتر دولتی است و بخش خصوصی دخالت کمی در آن دارد. بنابراین نوآوری در آن جایگاهی ندارد. مادامی که نوآوری نباشد، بنگاه‌های اقتصادی نیز پایدار نخواهند بود.

مجموع اینها نشان می‌دهد که عوامل محیطی تاثیر‌گذار بر عملکرد کسب‌و‌کارها در کشور ما نامناسب است. بنابراین شاهد پایداری عمر کسب‌و‌کارها نخواهیم بود. بهبود این عوامل نیازمند خصوصی‌سازی اقتصاد و عدم دخالت دولت در اقتصاد است.

همانطور که در ابتدا گفتم علاوه بر عوامل تاثیر‌گذار محیطی، عوامل درون‌سازمانی نیز بر میزان پایداری کسب‌و‌کارها تاثیر‌گذار است. در واقع باید ببینیم که کسب‌وکارها در کشور ما چقدر دارای توانمندی‌های درونی هستند، تا بتوانند به اهداف خود برسند.

به دلیل آنکه بنگاه‌های اقتصادی درکشور ارتباط زیادی با کشورهای توسعه‌یافته ندارند، به هیمن دلیل تجارب زیادی در مورد نحوه مدیریت کردن بنگاه‌های اقتصادی وجود ندارد. وقتی ما یک دیوار به دور خود می‌کشیم و با دنیای خارج از کشور ارتباط نداریم، نباید انتظار داشته باشیم که مدیران ما توانمند باشند.

مدیران بنگاه‌ها در کشور مهارت‌هایی مانند بازاریابی، منابع انسانی، تحقیق و توسعه، تولید و… را ندارند. در نتیجه نمی‌توانند مدیریت خوبی برای هدایت بنگاه داشته باشند. لذا باید به دنبال آن بود که مدیران را توانمند کرد.

آنها را با تجارب دنیای خارج آشنا کرد. تا بنگاه‌ها بتوانند نتایج قابل‌توجهی بگیرند. همچنین فرهنگ سازمانی براساس مشتری‌محوری و نوآوری طراحی شود که به افراد اجازه بروز خلاقیت را بدهد، تا محصولات و خدمات جدید ارائه دهند.

باید فضایی در بنگاه ها ایجاد شود که افراد بتوانند در اداره سازمان و بنگاه سهیم شوند، تا با این روش احساس مالکیت در سازمان هم افزایش پیدا کند. در زمینه منابع انسانی نیز باید براساس شاخص‌های روز دنیا عمل شود و افراد براساس شایسته‌سالاری استخدام شوند.

فناوری اطلاعات و تکنولوژی در بنگاه‌های کشور کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد که باید به آن توجه شود. این عوامل در کنار مجموعه‌ای از عوامل دیگر موجب بهبود و ارتقا توانمندی بنگاه‌های اقتصادی می‌شود.

بنابراین برای پایداری کسب‌وکارها باید فضای درون بنگاه‌ها را به سمت توانمندسازی ببریم، تا مدیران بتوانند با روش‌های نوین بنگاه را اداره کنند.

در بخش فضای محیطی نیز باید به سمتی پیش برویم که رقابت‌پذیری در اقتصاد کشور بالا رفته، دخالت دولت در اقتصاد کمتر شود و میزان آزادی‌های اقتصادی در کشور بالا برود تا در نهایت بتوانیم پایداری کسب‌وکارها را بالا ببریم.

حل این مشکل امکان‌پذیر نیست مگر آنکه ما از وضع موجود به سمت وضع مطلوب یک ترانسفر داشته باشیم در واقع باید وضعیت موجود کاملا تغییر داده شود.

به عنوان مثال یک کرم ابریشم را در نظر بگیرد این موجود بعد از مدتی به پروانه تبدیل می‌شود. پروانه و کرم ابریشم هیچ شباهتی به هم ندارند بنابراین برای تحول در کسب‌وکارها و پایداری انها نیازمند چنین تحولی هستیم.

بازاریابی دیجیتال

هرروز که می‌گذرد، بازاریابی دیجیتال بیش‌ازپیش اهمیت پیدا می‌کند. رفته‌رفته تبلیغ‌های کاغذی از بین می‌روند و تمایل کسب‌وکارهای کوچک و متوسط به تبلیغ در تلویزیون، روزنامه، رادیو و دیگر رسانه‌های سنتی کم می‌شود. چرا که آن‌ها می‌دانند در فضای دیجیتال می‌توانند بهتر، موثرتر، سریع‌تر و ارزان‌تر از قبل تبلیغ کنند. امروز هر کس یک تلفن همراه هوشمند در دست دارد. همین موضوع بستری بی‌نظیر برای تبلیغات فراهم می‌کند. اما اگر در یک مجله تبلیغ کنید، تنها عده کمی تبلیغ شما را خواهند دید. البته ممکن است خوانندگان یک نشریه تخصصی برای محصول شما بازار هدف بهتری باشند. اما ارزان بودن تبلیغات دیجیتال حتی برای کسب‌وکارهای تخصصی هم وسوسه‌انگیز است.

ارزان بودن این روش تبلیغ باعث شد که شرکت‌های زیادی با چشم‌های بسته و با سعی و خطا به تبلیغ محصول یا کسب‌وکار خود بپردازند. به همین دلیل وقت و انرژی زیادی از آن‌ها به هدر رفت، بی‌آنکه نتیجه‌ای به همراه داشته باشد. در این مقاله می‌خواهیم برای بازاریابی دیجیتال و تبلیغات مجازی چهارچوبی تعریف کنیم که اثربخشی تبلیغات شما را حداکثر کند.

گام اول: سلام، ما اینجاییم!

فرض کنید شما یک شرکت خوب تاسیس کرده‌اید. شرکتی که از دیگر رقبا بهتر، قابل‌اعتمادتر و ارزان‌تر است. تردیدی ندارید که اگر مردم از خدمات شما استفاده کنند، تجربه‌ای دل‌چسب خواهند داشت. مثلا ممکن است کسب‌وکار شما در زمینه تاکسی اینترنتی باشد. ماشین‌های شما نو هستند. رانندگان تعلیم‌دیده با لباس‌های فرم به دنبال مسافران می‌روند و به حرفه‌ای‌ترین شکل ممکن آن‌ها را به مقصد می‌رسانند. همه این خدمات با قیمتی بسیار ارزان ارائه می‌شود.

همه‌چیز فوق‌العاده است. فقط یک ایراد کوچک وجود دارد. کسی از خدمات شما استفاده نمی‌کند! مردم شرکت شما را نمی‌شناسند و اصلا نمی‌دانند که شما وجود دارید.

به تجربه خودتان فکر کنید. از اولین بار که نام یک فروشگاه آنلاین را شنیدید، تا زمانی که از آن سایت خرید کنید، چقدر طول کشید؟

همین امروز هزاران کسب‌وکار خوب وجود دارند که ما اسم آن‌ها را نشنیده‌ایم. در اولین قدم باید سعی کنیم که مشتری‌ها از حضور ما باخبر شوند یا دست‌کم اسم و نشان تجاری ما را بشناسند. ممکن است نام و نشان تجاری خود را در ابتدای یک ویدیو جالب (حتی بی‌ربط به کار خود) قرار بدهید یا وبلاگی با اطلاعاتی خواندنی راه بیندازید. از هر روشی که استفاده می‌کنید، لازم است بدانید که در این مرحله قرار نیست مخاطب‌های شما به‌سرعت به مشتری‌هایی وفادار تبدیل شوند. همین‌که نام شما به گوش عده‌ای از مردم خورده باشد، دستاورد بزرگی است. به تجربه خودتان فکر کنید. از اولین بار که نام یک فروشگاه آنلاین را شنیدید، تا زمانی که از آن سایت خرید کنید، چقدر طول کشید؟

قدم دوم: ما خیلی باحالیم!

حالا مردم با نام شرکت ما آشنا هستند و زمینه فعالیتمان را می‌شناسند. اما با خودمان صادق باشیم. دلیلی ندارد که مردم به کسب‌وکار ما علاقه‌ نشان دهند. ما باید این دلیل را برایشان ایجاد کنیم.

حالا دیگر تلاش ما در این راستا نیست که سری میان سرها بلند کنیم. اولین نگاه‌ها به سمت ما جذب شده است، حالا باید کاری کنیم که چشم مردم به ما خیره بماند.

بازاریابی دیجیتال

تمام سازه‌ها کمابیش با هم فرق می‌کنند اما تفاوت همیشه به معنای منحصر‌به‌فرد بودن نیست.

برای رسیدن به این هدف، نوع محتوای آنلاینی که تولید می‌کنیم، مهم‌تر از رسانه‌ای است که از آن استفاده می‌کنیم. در کنار محتوای ارزشمند و جالب‌توجه، راه انداختن کمپین‌هایی که برای مردم جذابیت داشته باشد مفید است. مسابقه‌ها، تخفیف‌ها و خدمات جالب‌توجه، از ابزارهایی است که می‌تواند آشنایی مردم با برند را افزایش دهد.

قدم سوم: اعتماد، اعتماد، اعتماد

در هر مرحله سعی کنید خود را به‌جای مخاطب خود قرار دهید. تصور کنید با یک شرکت جدید آشنا شده‌اید و کنجکاوید که در مورد آن بیشتر بدانید. اما هنوز به آن‌ها اعتماد ندارید. به‌هرحال قرار است پول پرداخت کنید یا به هر ترتیب با آن‌ها تعامل داشته باشید. شاید لازم باشد کارمندهای آن‌ها به خانه شما بیایند، یا غذایی را بخورید که آن‌ها برایتان آورده‌اند.

شاید ابتدا منتظر بمانید تا دیگران از این شرکت جدید خرید کنند. اگر تجربه‌ آن‌ها امن بود، شاید شما هم به جمع مشتری‌ها پیوستید. یک‌راه دیگر امتحان کردن خریدی کوچک، گذاشتن کامنت در وب‌سایت این شرکت یا برقرار کردن یک تماس تلفنی است. درهرصورت شما به دنبال یافتن پاسخ برای این سوال هستید: آیا آن‌ها قابل‌اعتماد هستند؟

بار دیگر به موقعیت خود در شرکت باز می‌گردیم. مشتری‌ها قبل از آن که به طور کامل به ما وفادار شوند، ما را امتحان می‌کنند. درست مثل ماهی، که قبل از گرفتن طعمه به آن نوک می‌زند.

مشتری‌ها به شما شانس دوباره نمی‌دهند. برای آن‌ها اولین تجربه بد، آخرین تجربه خواهد بود. به همین دلیل خیلی مهم است که شما در اولین برخورد چه‌کار می‌کنید. این اولین برخورد می‌تواند اولین باری باشد که وب‌سایت شما مراجعه می‌کنند.

قدم چهارم: از ما نترسید!

این که اولین مشتری‌ها با ما ارتباط برقرار کرده و تجربه خوبی داشته‌اند، ارزشمند است. اما هنوز تا تبدیل‌شدن به کسب‌وکاری فراگیر راه زیادی باقی مانده است. حالا باید پای خود را از مشتری‌های شجاع و ماجراجو فراتر بگذاریم و به مخاطب‌های محافظ‌کارتر فکر کنیم.

در این مرحله باید هدفی تعیین کنیم که مشتری برای نخستین‌بار کاری انجام دهد. این کار می‌تواند خیلی ساده باشد. درست کردن یک حساب کاربری، عضویت در خبرنامه، گذاشتن کامنت، کلیک بر روی یک لینک یا پیوستن به کانال تلگرام.

بدترین کار این است که مشتری‌ها برای استفاده از یک خدمات به‌خصوص «مجبور» باشند به یک کانال تلگرام بپیوندند. شاید آن‌ها این کار را بکنند. اما بعد از رسیدن به هدفشان بی‌‌درنگ کانال را ترک خواهند کرد. اجبار هرگز به اعتماد و وفاداری منتهی نخواهد شد. اگر استفاده از خدمات شما محتاج ساختن حساب کاربری است، به مشتری توضیح دهید که چرا به این حساب نیاز دارد. بد نیست که قبل از ثبت‌نام او بتواند سایت شما را ببیند و آزادانه در بخش‌های مختلف گردش کند.

قدم پنجم: ما با همه فرق داریم!

تعداد فروشگاه‌های آنلاین روزبه‌روز بیشتر می‌شود. مردم زیادی به فکر راه انداختن کسب‌وکار جدید هستند و از کپی کردن ایده‌های همدیگر نمی‌ترسند. اگر بخواهید یک اودکلن را به‌صورت آنلاین بخرید، با ده‌ها فروشگاه مجازی مواجه می‌شوید. از بین این‌همه، چرا یکی و تنها یکی را انتخاب می‌کنید؟

در این مرحله نشان دادن تفاوت‌های بنیادی اهمیت زیادی دارد. این تفاوت شامل یک پیشنهاد متمایز فروش است. پیشنهادی که برای مشتری ارزش دارد، هیچ‌ شرکت دیگری این پیشنهاد را ارائه نمی‌کند و رقبا به‌سادگی نمی‌توانند پیشنهادی شبیه به این داشته باشند.

بازاریابی دیجیتال

مهم است که در میان رقبا به چشم بیایید.

البته طبیعی است که ارائه چنین پیشنهاد متمایزی هزینه زیادی به همراه خواهد داشت. بااین‌حال می‌شود منابع متمایز و رایگانی هم شناسایی کرد. یکی از مهم‌ترین منابع متمایز، فرهنگ‌سازمانی است. احترامی که شما برای خود، محصول، مشتری و شرکا قایل هستید، ارزشمند و منحصر‌به‌فرد است. تعلیم و تربیت درست منابع انسانی، می‌تواند شما را به این هدف نزدیک کند.

قدم ششم: ما دوست شما هستیم!

اولین تجربه لذت‌بخش می‌تواند به تجربه دوم منتهی شود. درست مثل وقتی‌که با کسی آشنا می‌شوید. اگر او آدمی معقول، قابل‌اعتماد و متمایز باشد، ممکن است یک‌بار دیگر او را ببینید. این دیدار دوم، به همان اندازه اولین برخورد اهمیت دارد. در برخورد اول فقط کافی بود که این فرد جالب باشد. اما حالا می‌خواهید تصمیم مهمی بگیرید: آیا قرار است او در حلقه دوست‌هایتان قرار بگیرد؟

ارتباطات اجتماعی شرکت، نقطه‌ای تعیین‌کننده و حساس است. وقتی به کامنت‌ها پاسخ می‌دهید، با مشتری‌های ناراضی ارتباط برقرار می‌کنید و سعی می‌کنید مشکل آن‌ها را حل کنید، از مشتری‌های راضی تشکر می‌کنید و یا به هر شکل دیگر رابطه خود را با آن‌ها حفظ می‌کنید، احتمال رسیدن به کنش‌های بعدی را افزایش می‌دهید.

مهم است که مشتری‌ها بتوانند با شما ارتباط برقرار کنند. مشتری‌های ناراضی منتقدهایی هستند که ضعف‌های شما را شناسایی می‌کنند و مشتری‌های راضی با نظرات مثبت خود به دیگران کمک می‌کنند که به شما اعتماد داشته باشند. این دو موقعیت فوق‌العاده را از دست ندهید.

قدم هفتم: ما ارزشش را داریم!

وقتی در مهمانی، در محیط کار یا در دانشگاه با آدمی جدید آشنا می‌شوید، در مورد علاقه‌ها و ارزش‌های خود حرف می‌زنید. ممکن است در همان روز اول از دوستانی گله و شکایت کنید که حق رفاقت را بجا نمی‌آورند و حرمت نان‌ونمک را نگه نمی‌دارند. همین دغدغه مشترک باعث می‌شود که شما باز همدیگر را ببینید. آن روز خیلی خوب پیش می‌رود و برای بار سوم به دیدن هم می‌روید.

حالا دیگر حرف زدن از دغدغه‌های مشترک کافی نیست. او دیگر یکی از دوستان شما است و حالا باید نشان دهید که خودتان به ارزش‌های خودتان پایبند هستید: شما حق رفاقت را بجای می‌آورید و حرمت نان‌ونمک را می‌شناسید.

بازاریابی دیجیتال

وفاداری به سختی به دست می‌آید اما می‌تواند به آسانی از دست برود.

در کسب‌وکار هم اوضاع به همین شکل است. بیشتر مردم به فضای دیجیتال اعتماد ندارند و باور دارند که افراد و بنگاه‌های دیجیتال به‌اندازه بنگاه‌های ملموس مسئولیت‌پذیر نیستند. لازم است که شما مسئولیت تمام قدم‌هایی که برداشته‌اید را بپذیرید و این موضوع را به دیگران هم بگویید. وقتی آن‌ها درجه مسئولیت‌پذیری شما را ببینند، از اعتماد کردن به شما فراتر می‌روند و به وفاداری می‌رسند.

قدم آخر: قدم اول را فراموش نکنیم!

همان‌طور که دیدیم ساختن وفاداری کار دشواری است. اما به‌سادگی می‌شود این اعتماد را از بین برد. اگر یک مشتری کاملا وفادار، هر از گاهی نام ما را نشنود، فراموشمان می‌کند. در این مرحله، هنوز باید جالب، قابل‌اعتماد، امن، متمایز، پاسخگو و ارزشمند باشیم.

از طرف دیگر، حتی زمانی که تعداد زیادی مشتری وفادار داریم، هنوز هستند کسانی که تابه‌حال نام ما را نشنیده باشند. اگر فقط بر مشتری‌های فعلی خود تمرکز کنیم، با فرض این که هیچ‌کدام از آن‌ها را از دست ندهیم، نمی‌توانیم کسب‌وکار خود را توسعه دهیم. در مقابل، خیل مشتری‌های وفادار می‌تواند به ما کمک کند که راحت‌تر از قبل ارزش‌های خود را به گوش مشتری‌های جدید برسانیم. پس این هفت گام، هفت مرحله جدا از هم نیستند. بلکه زنجیره‌ای به‌هم‌پیوسته هستند که به‌طور مداوم باید به آن‌ها توجه کنیم.